ravening

/ˈrævənɪŋ//ˈrævənɪŋ/

معنی: ژیان
معانی دیگر: (با گرسنگی و ولع) در جستجوی طعمه، غارتگر، یغمائی، شکاری، غاصب، ازمند، حریص، ناشی از حرص

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: searching greedily for prey; rapacious.
اسم ( noun )
• : تعریف: rapacity; voracity.

جمله های نمونه

1. She called the media "ravening wolves".
[ترجمه گوگل]او رسانه ها را "گرگ های درنده" نامید
[ترجمه ترگمان]او رسانه ها را \"گرگان حریص\" خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He says the media are ravening wolves.
[ترجمه گوگل]او می گوید رسانه ها گرگ های درنده هستند
[ترجمه ترگمان]او می گوید که رسانه ها از گرگان حریص هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A pack of wolves went ravening about in the forest.
[ترجمه گوگل]دسته ای از گرگ ها در جنگل به غارت رفتند
[ترجمه ترگمان]گروهی از گرگ ها در جنگل ravening بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The three ravening bolts of fury launching themselves at him now, presented an entirely more complex problem.
[ترجمه گوگل]سه پیچ خشم و غضب که اکنون به سوی او پرتاب می‌شوند، مشکلی کاملاً پیچیده‌تر را نشان می‌دهند
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، سه گلوله دیگر که خود را به سوی او پرتاب می کردند، مشکل پیچیده تری را ارائه دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A ravening wolf in sheep's clothing.
[ترجمه گوگل]یک گرگ درنده در لباس میش
[ترجمه ترگمان]یک گرگ حریص در لباس گوسفند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The salmon had already turned into a ravening wolf, eating at my innards.
[ترجمه گوگل]ماهی قزل آلا قبلاً تبدیل به یک گرگ درنده شده بود که از درون من می خورد
[ترجمه ترگمان]ماهی قزل آلا خودش را تبدیل به یک گرگ حریص کرده بود و از قسمت من تغذیه کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The roaring lion was ravening the prey.
[ترجمه گوگل]شیر غرش شکار را شکار می کرد
[ترجمه ترگمان]شیر غران، طعمه شکار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is the ravening lion roaming the earth seeking whom it may devour.
[ترجمه گوگل]این شیر درنده ای است که بر روی زمین پرسه می زند و در جستجوی اینکه چه کسی را ببلعد
[ترجمه ترگمان]این همان شیری حریص که در زمین پرسه می زند و در جست و جوی کسی است که ممکن است آن را بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The lion was ravening the prey.
[ترجمه گوگل]شیر در حال شکار طعمه بود
[ترجمه ترگمان]شیر برای طعمه گرسنه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A pack of wolves ravening about in the forest.
[ترجمه گوگل]دسته ای از گرگ ها که در جنگل در حال غارت هستند
[ترجمه ترگمان]گروهی از گرگ ها در جنگل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They gaped upon me with their mouths a ravening and a roaring lion.
[ترجمه گوگل]آنها با دهان خود شیری درنده و غرش بر من دیدند
[ترجمه ترگمان]با دهان باز با دهان باز با دهان باز به من خیره شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The ravening monsters that would burn the world to a cinder just to watch it burn.
[ترجمه گوگل]هیولاهای درنده ای که فقط برای تماشای سوختن جهان را به خاکستر می سوزانند
[ترجمه ترگمان]هیولاهای حریص که دنیا را به خاکستر تبدیل می کنند، فقط تا سوختن آن را تماشا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She said that she was tired of being pursued by ravening journalists.
[ترجمه گوگل]او گفت که از تعقیب روزنامه نگاران هولناک خسته شده است
[ترجمه ترگمان]وی گفت که از اینکه از سوی روزنامه نگاران حریص مورد تعقیب قرار گرفته است، خسته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Man then will be without an enemy among men and without fear of ravening beasts.
[ترجمه گوگل]در این صورت انسان بدون دشمن در میان مردم و بدون ترس از حیوانات درنده خواهد بود
[ترجمه ترگمان]در آن صورت انسان بدون ترس و بیم از جانوران حریص خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The delicious smell was twisting his simple mind into knots of ravening hunger.
[ترجمه گوگل]بوی لذیذ ذهن ساده او را به گره های گرسنگی شدید می پیچاند
[ترجمه ترگمان]بوی مطبوع او ذهن ساده لوحانه خود را به دسته های گرسنگی حریص می پیچید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ژیان (صفت)
fearful, fierce, ferocious, terrible, gruesome, dreadful, ghastly, fearsome, atrocious, ravening, frightful, horrible, predacious, hair-raising, raptorial, rapacious, spine-chilling, truculent

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : ravening
✅️ صفت ( adjective ) : ravenous
✅️ قید ( adverb ) : ravenously
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : _
✅️ صفت ( adjective ) : ravenous / ravening
✅️ قید ( adverb ) : ravenously

بپرس