1. he raved like a madman and threw the dishes out of the windowاو مانند دیوانه ها می غرید و ظرف ها را از پنجره بیرون می انداخت.2. the two warriors ranted and raved at each otherدو جنگجو به هم پرخاش کردند و خروشیدند.
حرف های بی اعتبار و نامربوط زدن یاچرت و پرت گفتن هم معنی میده مثلا She screamed and raved at himاو داد کشید و بهش چرت و پرت گفتتحسین کردنمثال: General taylor raved about the ingenious ambush he plannedژنرال تیلور کمین مبتکرانه ای را که طرح ریزی کرده بود تحسین کرد.پر حرارت+ عکس و لینک