صفت ( adjective )
مشتقات: raucously (adv.), raucousness (n.)
مشتقات: raucously (adv.), raucousness (n.)
• (1) تعریف: loud, sharp, and rasping, as, at times, a bird's call or a human's voice or laugh.
• مترادف: grating, shrill, strident
• متضاد: dulcet, soft
• مشابه: noisy, rasping, screeching, sharp
• مترادف: grating, shrill, strident
• متضاد: dulcet, soft
• مشابه: noisy, rasping, screeching, sharp
- The crow gave a raucous cry.
[ترجمه گوگل] کلاغ فریاد سختی کشید
[ترجمه ترگمان] کلاغ به سختی گریه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] کلاغ به سختی گریه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: loud and disorderly.
• مترادف: boisterous, rowdy
• مشابه: clamorous, disorderly, disruptive, loud, noisy, obstreperous, riotous, unruly
• مترادف: boisterous, rowdy
• مشابه: clamorous, disorderly, disruptive, loud, noisy, obstreperous, riotous, unruly
- He enjoys attending these raucous political gatherings, but she prefers more orderly events.
[ترجمه گوگل] او از شرکت در این گردهمایی های سیاسی پر سر و صدا لذت می برد، اما او رویدادهای منظم تری را ترجیح می دهد
[ترجمه ترگمان] او از شرکت در این گردهمایی های سیاسی خشن لذت می برد، اما او رویداده ای منظم تری را ترجیح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او از شرکت در این گردهمایی های سیاسی خشن لذت می برد، اما او رویداده ای منظم تری را ترجیح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید