1. a ratty old building
ساختمان قدیمی و پرموش
2. a ratty old coat
پالتو قدیمی و ژنده
3. I feel guilty about getting ratty with the children.
[ترجمه گوگل]من احساس گناه می کنم که با بچه ها بدش می آید
[ترجمه ترگمان]احساس گناه می کنم که با بچه ها بداخلاق میشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She was a bit ratty with me this morning.
[ترجمه گوگل]او امروز صبح با من کمی بداخلاق بود
[ترجمه ترگمان]امروز صبح با من کمی موش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Her ratty hair hung down like seaweed.
[ترجمه گوگل]موهای ژولیده اش مثل جلبک دریایی آویزان شده بود
[ترجمه ترگمان]موهای بورش مثل جلبک روی زمین افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Mrs Kulass put on a ratty fur coat, a shabby felt hat, and put her hands inside an old muff.
[ترجمه گوگل]خانم کولاس یک کت خز خزدار، یک کلاه نمدی کهنه به تن کرد و دستانش را داخل یک ماف قدیمی گذاشت
[ترجمه ترگمان]خانم Kulass پالتو پوست موش را پوشید، کلاه نمدی کهنه و کثیفی بر تن کرد و دستش را درون یک دست پوش کهنه گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A red-eyed junkie in a ratty brown coat played doorman, standing outside like a homeless guy.
[ترجمه گوگل]یک معتاد چشم قرمز با یک کت قهوهای نازک نقش دربان را بازی میکرد که مانند یک بیخانمان بیرون ایستاده بود
[ترجمه ترگمان]یک معتاد با چشم قرمز که شبیه یک بی خانمان در بیرون ایستاده بود، در بیرون ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Philip, alone on his blanket, a ratty beach blanket of gray flannel, stood up and waved me over.
[ترجمه گوگل]فیلیپ، تنها روی پتویش، یک پتوی موز ساحلی از جنس فلانل خاکستری، ایستاد و برایم دست تکان داد
[ترجمه ترگمان]فیلیپ، تنها روی پتویش، یک پتوی پشمی خاکستری پوشیده از فلانل خاکستری، بلند شد و برایم دست تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Here's old Ratty! ' they cried as soon as they saw him. 'Come and bear a hand, Rat, and do not stand about idle!
[ترجمه گوگل]اینجا رتی پیر است! به محض دیدن او گریه کردند بیا و دستت را بگیر، موش صحرایی، و بیکار نمان!
[ترجمه ترگمان]رتی گفت: رتی پیر! همین که او را دیدند به گریه افتادند بیا و یک دستش را تحمل کن، من هم تنبل نیستم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He gets ratty if he doesn't get enough sleep.
[ترجمه گوگل]اگر به اندازه ی کافی نخوابد، خشن می شود
[ترجمه ترگمان]اگه به اندازه کافی نخوابیده با شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. 'Here's old Ratty! ' they cried as soon as they saw him. 'Come and bear a hand, Rat, and don't stand about idle! '
[ترجمه گوگل]اینجا رتی پیر است! به محض دیدن او گریه کردند بیا و دستت را بگیر، موش، و بیکار نمان! '
[ترجمه ترگمان]رتی گفت: رتی پیر! همین که او را دیدند به گریه افتادند بیا و یک دستش را تحمل کن، من هم تنبل نیستم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. What are you doing, Ratty?'said the Mole.
13. A worthy fellow, Ratty, with many good qualities, but very little intelligence and absolutely no education.
[ترجمه گوگل]یک همکار شایسته، رتی، با بسیاری از ویژگی های خوب، اما هوش بسیار کم و مطلقاً بدون تحصیلات
[ترجمه ترگمان]آخه آخه مرد لایقی با صفات خوب، ولی هوش کمی داره و اصلا سواد ندا ره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. In the alembic of the child's mind, the ratty old blanket became a magnificent cape.
[ترجمه گوگل]در ذهن کودک، پتوی کهنه شنی به یک شنل باشکوه تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]در the ذهن کودک، پتوی کهنه موش مانند یک شنل زیبا به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید