rattled

پیشنهاد کاربران

Afraid= fearful =alarmed=rattled you can use these words insted of afraid because they have same meaning
پاپس کشیدن
عصبی
متزلزل شده 🕦🕦
After the accident, his confidence in his ability to drive was completely rattled
بعد از تصادف، اعتمادش به تواناییش در رانندگی کاملاً متزلزل شد
ناراحت و عصبی بودن
ناراحت عصبی بودن
تلو تلو خوردن، اینور و اونور رفتن
لرزید ( از ترس )

بپرس