🔸 معادل فارسی:
عصبانی کردن / تحریک کردن / به هم ریختن آرامش کسی
در زبان محاوره ای:
رو اعصاب کسی رفتن، حرص کسی رو در آوردن، کسی رو از کوره در بردن
🔸 تعریف ها:
1. ( عمومی – استعاری ) :
... [مشاهده متن کامل]
انجام کاری برای ناراحت یا عصبانی کردن کسی، معمولاً به طور عمدی
مثال: Who rattled your cage this morning?
کی امروز صبح اعصابت رو به هم ریخته؟
2. ( رقابتی – روانی ) :
ایجاد تنش یا برهم زدن تمرکز طرف مقابل برای تضعیف عملکردش
مثال: He likes to rattle his opponents’ cages before a match.
دوست داره قبل از مسابقه اعصاب حریف هاش رو به هم بریزه.
3. ( انتقادی – رسانه ای ) :
گفتن یا انجام دادن چیزی که باعث واکنش شدید یا دفاعی طرف مقابل بشه
مثال: The journalist’s question really rattled the politician’s cage.
سؤال خبرنگار واقعاً سیاستمدار رو از کوره در برد.
🔸 مترادف ها:
annoy – provoke – agitate – upset – get under someone’s skin
عصبانی کردن / تحریک کردن / به هم ریختن آرامش کسی
در زبان محاوره ای:
رو اعصاب کسی رفتن، حرص کسی رو در آوردن، کسی رو از کوره در بردن
🔸 تعریف ها:
1. ( عمومی – استعاری ) :
... [مشاهده متن کامل]
انجام کاری برای ناراحت یا عصبانی کردن کسی، معمولاً به طور عمدی
مثال: Who rattled your cage this morning?
کی امروز صبح اعصابت رو به هم ریخته؟
2. ( رقابتی – روانی ) :
ایجاد تنش یا برهم زدن تمرکز طرف مقابل برای تضعیف عملکردش
مثال: He likes to rattle his opponents’ cages before a match.
دوست داره قبل از مسابقه اعصاب حریف هاش رو به هم بریزه.
3. ( انتقادی – رسانه ای ) :
گفتن یا انجام دادن چیزی که باعث واکنش شدید یا دفاعی طرف مقابل بشه
مثال: The journalist’s question really rattled the politician’s cage.
سؤال خبرنگار واقعاً سیاستمدار رو از کوره در برد.
🔸 مترادف ها: