rattle around

پیشنهاد کاربران

### 1. توی جای بزرگی تنها زندگی کردن یا بودن
معنی فارسی: توی جایی بودن که برای تعداد کمی آدم زیادی بزرگه
مثال:
After the kids moved out, we were just rattling around in that big house.
...
[مشاهده متن کامل]

وقتی بچه ها رفتن، ما فقط توی اون خونه ی بزرگ ولو بودیم ( خیلی برامون بزرگ شده بود ) .
چرا می گن "rattle around"؟
واژه ی *rattle* یعنی تق تق یا صدا دادن وقتی چیزی شل باشه یا توی فضای خالی حرکت کنه.
وقتی کسی توی خونه ی بزرگی تنهاست، انگار توی اون خونه "شل و ول" می چرخه و صدا می ده، چون فضا زیادی خالیه. این تشبیه باعث شده از این عبارت استفاده کنن.
- - -
### 2. ( برای اشیاء ) سر و صدا کردن یا حرکت کردن توی یه فضای خالی
مثال:
The tools were rattling around in the trunk of the car.
ابزارها داشتن توی صندوق عقب ماشین صدا می دادن و این ور اون ور می رفتن.
1. Ever since her husband passed away, she’s been rattling around that huge house all by herself.
از وقتی شوهرش فوت کرده، تنها داره توی اون خونه ی بزرگ واسه خودش می چرخه.
2. The kids moved out years ago, and now I just rattle around here with too much silence.
بچه ها سال ها پیش رفتن، و حالا من فقط توی اینجا با کلی سکوت بی صدا سر می کنم.
3. This apartment is far too big for me; I feel like I’m rattling around in an empty box.
این آپارتمان زیادی بزرگه برام؛ حس می کنم توی یه جعبه ی خالی دارم این ور اون ور می رم.
4. We bought this house for a family, but now we’re rattling around in it as a couple.
این خونه رو برای یه خانواده خریدیم، اما الان دوتایی توش داریم ول می گردیم.
5. After the party ended, only a few guests were rattling around the enormous hall.
بعد از تموم شدن مهمونی، فقط چند مهمون توی اون سالن بزرگ ولو بودن.
6. I threw the keys in my bag, and they’ve been rattling around in there ever since.
کلیدها رو انداختم توی کیفم و از اون موقع توش دارن صدا می دن.
7. There’s a strange object rattling around in the engine — we need to check it.
یه شیء عجیب توی موتور ماشین داره این ور اون ور می ره و صدا می ده — باید بررسیش کنیم.
8. He hates rattling around the office on weekends when no one else is there.
از اینکه آخر هفته ها تنها توی اداره ول بگرده خوشش نمیاد.
9. Those old coins kept rattling around in my pocket all day.
اون سکه های قدیمی کل روز توی جیبم صدا می دادن و حرکت می کردن.
10. Without the furniture, this place feels cold, and we’re just rattling around inside it.
بدون وسایل، اینجا سرد به نظر می رسه و فقط داریم توش بی هدف می گردیم.
chatgpt

?Can you rattle right over here
یعنی
?Can you come over here
می شه یه تک پا بیای این جا؟
می شه یه سر بیای این جا؟
می شه جلدی بیای این جا؟
زندگی در اتاق یا خانه ای بزرگ
تلق تولوق کردن ، سر و صدا کردن

بپرس