فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: rattles, rattling, rattled
حالات: rattles, rattling, rattled
• (1) تعریف: to make a series of hard, short knocking sounds.
• مشابه: chatter, clatter
• مشابه: chatter, clatter
- The motor rattles.
[ترجمه امیرعطا متحیر] موتور سر و صدا میکند|
[ترجمه گوگل] موتور جغجغه می کند[ترجمه ترگمان] موتور تق تق می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to move with such sounds, esp. with a shaking motion.
• مشابه: clank
• مشابه: clank
- The buggy rattled along.
[ترجمه گوگل] کالسکه در امتداد تکان خورد
[ترجمه ترگمان] درشکه به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] درشکه به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to speak rapidly without attention, focus, or intensity; chatter; prattle.
• مشابه: chatter
• مشابه: chatter
- He rattled on and on about this and that.
[ترجمه Aydin Jz] اون مدام در مورد این و اون حرف زد|
[ترجمه گوگل] او در مورد این و آن سر و صدا می کرد[ترجمه ترگمان] با صدای بلند شروع به صحبت کرد و گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
عبارات: rattle off
عبارات: rattle off
• (1) تعریف: to cause to rattle, esp. by shaking.
• مشابه: clatter, rock
• مشابه: clatter, rock
- The prisoner rattled the bars of the cell.
[ترجمه گوگل] زندانی میله های سلول را تکان داد
[ترجمه ترگمان] زندانی میله ها را به صدا درآورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] زندانی میله ها را به صدا درآورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to shake the confidence of; confuse by disturbing.
• مشابه: jangle, ruffle
• مشابه: jangle, ruffle
- The hecklers rattled the speaker.
[ترجمه گوگل] هکرها بلندگو را تکان دادند
[ترجمه ترگمان] The سخنران را به صدا درآورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] The سخنران را به صدا درآورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• (1) تعریف: a series of hard, short knocking sounds.
• مشابه: clatter
• مشابه: clatter
- a rattle in the car's suspension
[ترجمه گوگل] صدای جغجغه در سیستم تعلیق ماشین
[ترجمه ترگمان] صدای جغجغه در اتومبیل به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] صدای جغجغه در اتومبیل به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a noise-making toy containing loose pieces that collide when shaken.
• (3) تعریف: a structure at the end of a rattlesnake's tail that produces a rattling sound.
• (4) تعریف: a rattling sound in the throat caused by constriction, which may occur just before death.