• : تعریف: an animal, such as a cat or terrier, that is skilled at catching rats.
جمله های نمونه
1. Terriers are good ratters.
[ترجمه گوگل]تریرها خرچنگ های خوبی هستند [ترجمه ترگمان]Terriers ratters خوبی هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. This dog is a good ratter.
[ترجمه گوگل]این سگ خرچنگ خوبی است [ترجمه ترگمان]این سگ راتر خیلی خوبیه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Ratter up! Things are not so bad as they seem.
[ترجمه گوگل]صدا زدن! اوضاع آنقدرها هم که به نظر می رسد بد نیست [ترجمه ترگمان]نعره می زند: ((((((((( اوضاع اونجوری که بنظر میاد بد نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I'd ratter you didn't tell him what you put for the last blank.
[ترجمه گوگل]ترجیح میدهم به او نگویید برای آخرین جای خالی چه چیزی قرار دادهاید [ترجمه ترگمان]من راتر را کردم تو به اون چیزی نگفتی که برای آخرین بار چی گذاشتی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید