1. She argued her case calmly and rationally.
[ترجمه گوگل]او با آرامش و منطقی در مورد خود استدلال کرد
[ترجمه ترگمان]او به طور آرام و منطقی راجع به این موضوع بحث می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او به طور آرام و منطقی راجع به این موضوع بحث می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. It can be very hard to think rationally when you're feeling so vulnerable and alone.
[ترجمه گوگل]زمانی که احساس می کنید اینقدر آسیب پذیر و تنها هستید، فکر کردن منطقی می تواند بسیار سخت باشد
[ترجمه ترگمان]زمانی که احساس آسیب پذیری می کنید و به تنهایی احساس آسیب پذیری می کنید، خیلی سخت است که به طور منطقی فکر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زمانی که احساس آسیب پذیری می کنید و به تنهایی احساس آسیب پذیری می کنید، خیلی سخت است که به طور منطقی فکر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. We were too shocked to think rationally .
[ترجمه گوگل]ما آنقدر شوکه شده بودیم که نمی توانستیم منطقی فکر کنیم
[ترجمه ترگمان]ما بیش از آن متعجب بودیم که منطقی فکر کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما بیش از آن متعجب بودیم که منطقی فکر کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Rationally, he knows that she won't ever go back to him, but emotionally he can't accept it.
[ترجمه گوگل]از نظر منطقی، او می داند که او هرگز به او برنمی گردد، اما از نظر احساسی نمی تواند آن را بپذیرد
[ترجمه ترگمان]منطقی است، او می داند که او هرگز به او نخواهد برگشت، اما از نظر احساسی نمی تواند آن را بپذیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]منطقی است، او می داند که او هرگز به او نخواهد برگشت، اما از نظر احساسی نمی تواند آن را بپذیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Mr James rationally doling it out.
[ترجمه گوگل]آقای جیمز به طور منطقی این کار را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]آقای جیمز منطقی تر آن را بین مردم تقسیم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آقای جیمز منطقی تر آن را بین مردم تقسیم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Trying to look at the subject rationally, I think it was a difference between theory and practice.
[ترجمه گوگل]سعی می کنم منطقی به موضوع نگاه کنم، فکر می کنم تفاوت بین تئوری و عمل بود
[ترجمه ترگمان]سعی می کنم به طور منطقی به سوژه نگاه کنم، فکر می کنم بین تئوری و عمل تفاوت وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سعی می کنم به طور منطقی به سوژه نگاه کنم، فکر می کنم بین تئوری و عمل تفاوت وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Really she was too tired to think rationally.
[ترجمه گوگل]او واقعاً خسته از آن بود که منطقی فکر کند
[ترجمه ترگمان]واقعا خیلی خسته بود که منطقی فکر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]واقعا خیلی خسته بود که منطقی فکر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Yet, viewing the Situation rationally, there are no old perpetrators of street crimes.
[ترجمه گوگل]با این حال، با نگاه منطقی به وضعیت، هیچ عامل قدیمی جنایات خیابانی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]با این حال، مشاهده وضعیت عقلانی، هیچ مجرم قدیمی جنایات خیابانی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، مشاهده وضعیت عقلانی، هیچ مجرم قدیمی جنایات خیابانی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Having done this coolly and rationally there is less chance of wasting time between each job on deciding which to do next.
[ترجمه گوگل]اگر این کار را با خونسردی و منطقی انجام دهید، شانس کمتری برای تلف کردن زمان بین هر کار برای تصمیم گیری در مورد بعدی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]پس از انجام این کار با خونسردی و منطقی، شانس کمتری برای هدر دادن وقت بین هر کار برای تصمیم گیری در مورد آن وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پس از انجام این کار با خونسردی و منطقی، شانس کمتری برای هدر دادن وقت بین هر کار برای تصمیم گیری در مورد آن وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It emphasizes rationally structured systems, built on division of labor and job specialization in a functional structure.
[ترجمه گوگل]این بر سیستمهای دارای ساختار منطقی، مبتنی بر تقسیم کار و تخصص شغلی در یک ساختار عملکردی تأکید دارد
[ترجمه ترگمان]آن بر سیستم های ساخت یافته منطقی تاکید می کند که بر تقسیم کار و تخصص شغلی در یک ساختار عملکردی ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن بر سیستم های ساخت یافته منطقی تاکید می کند که بر تقسیم کار و تخصص شغلی در یک ساختار عملکردی ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. How do I decide rationally when I hear a thousand different voices screaming contradictory advice?
[ترجمه گوگل]وقتی هزاران صدای مختلف را می شنوم که پندهای متناقض فریاد می زنند چگونه منطقی تصمیم بگیرم؟
[ترجمه ترگمان]چطور من عاقلانه تصمیم می گیرم وقتی هزاران نفر از صداهای مختلف را می شنوم که در حال جیغ کشیدن هستند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چطور من عاقلانه تصمیم می گیرم وقتی هزاران نفر از صداهای مختلف را می شنوم که در حال جیغ کشیدن هستند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. This more sophisticated and rationally expressed conspiracy theory of anti-semitism was combined with gutter racist anti-semitic abuse in its publications.
[ترجمه گوگل]این نظریه پیچیدهتر و منطقیتر توطئه یهودیستیزی با توهین نژادپرستانه ضدیهودی در نشریات خود ترکیب شد
[ترجمه ترگمان]این نظریه پیچیده و منطقی که نظریه توطئه علیه - را بیان می کرد، با سو استفاده از semitic gutter در انتشارات خود ترکیب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این نظریه پیچیده و منطقی که نظریه توطئه علیه - را بیان می کرد، با سو استفاده از semitic gutter در انتشارات خود ترکیب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Applying pesticide rationally, improving the using rate of pesticide and strengthening the use of biological agent.
[ترجمه گوگل]کاربرد منطقی آفت کش، بهبود میزان استفاده از آفت کش و تقویت استفاده از عامل بیولوژیکی
[ترجمه ترگمان]با استفاده از آفت کش ها، میزان استفاده از آفت کش ها را افزایش داده و استفاده از عامل زیستی را تقویت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با استفاده از آفت کش ها، میزان استفاده از آفت کش ها را افزایش داده و استفاده از عامل زیستی را تقویت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He seemed to have lost the ability to think rationally.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید او توانایی تفکر منطقی را از دست داده بود
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که توانایی فکر منطقی بودن را از دست داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که توانایی فکر منطقی بودن را از دست داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید