rationalization

/ˌræʃn̩ələˈzeɪʃən//ˌræʃn̩əlaɪˈzeɪʃn/

معنی: توجیه، انطباق با اصول عقلانی، توجیه عقلی
معانی دیگر: عقلانی کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the act or process of accounting for one's behavior, events, or the like, with seemingly reasonable and logical explanations which are actually self-serving attempts to excuse or justify.

جمله های نمونه

1. No amount of rationalization could justify his actions.
[ترجمه گوگل]هیچ مقدار منطقی نمی تواند اعمال او را توجیه کند
[ترجمه ترگمان]هیچ توجیه عقلانی نمی توانست اقدامات او را توجیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But that weak rationalization came too late and has been muted by the waves of criticism.
[ترجمه محسن بزرگی] اما این توجیه ضعیف عقلانی، خیلی دیر آمد و با امواجی از انتقادات، خاموش شد.
|
[ترجمه گوگل]اما این منطقی سازی ضعیف خیلی دیر انجام شد و با موج های انتقاد خاموش شد
[ترجمه ترگمان]اما این توجیه عقلانی خیلی دیر آمد و توسط امواج انتقادات خاموش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The rationalization process involved concentrating the production of standard draught beers at the Watson brewery at St Helens.
[ترجمه گوگل]فرآیند منطقی سازی شامل تمرکز تولید آبجوهای آبجو استاندارد در کارخانه آبجوسازی واتسون در سنت هلنز بود
[ترجمه ترگمان]فرآیند rationalization شامل تمرکز بر تولید آبجو های استاندارد در آبجوسازی وات سن در سنت هلن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. All this suggests the urgent need for rationalization and a consistent approach.
[ترجمه گوگل]همه اینها نیاز مبرم به منطقی سازی و یک رویکرد منسجم را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]تمام این موارد نیاز مبرم به توجیه عقلانی و رویکرد سازگار را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Such standardization and rationalization of diverse local practices was promoted by lawyers who were the agents of change.
[ترجمه گوگل]چنین استانداردسازی و منطقی‌سازی شیوه‌های مختلف محلی توسط وکلایی که عوامل تغییر بودند ترویج شد
[ترجمه ترگمان]این استاندارد سازی و توجیه روش های متنوع محلی توسط وکلا ایجاد شد که عوامل تغییر بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The rationalization of modern life, suggest those who adopt the functionalist style, must be directly confronted.
[ترجمه گوگل]با عقلانی کردن زندگی مدرن، پیشنهاد می شود کسانی که سبک کارکردگرایی را اتخاذ می کنند، مستقیماً با آنها مقابله کرد
[ترجمه ترگمان]توجیه عقلانی زندگی مدرن، به کسانی اشاره می کند که سبک functionalist را اتخاذ می کنند، باید مستقیما با آن ها روبرو شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The rationalization is that it helps patients.
[ترجمه گوگل]منطقی بودن این است که به بیماران کمک می کند
[ترجمه ترگمان]توجیه عقلانی این است که به بیماران کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The young man accepts each rationalization given by Lady Susan for her apparently scandalous behavior in the short months of her widowhood.
[ترجمه گوگل]مرد جوان هر توجیهی را که لیدی سوزان برای رفتار ظاهراً رسواکننده‌اش در ماه‌های کوتاه بیوه‌اش ارائه می‌کند، می‌پذیرد
[ترجمه ترگمان]این جوان هر کدام از این rationalization را می پذیرد که توسط لیدی سوزان برای رفتار ظاهرا scandalous در ماه های کوتاه بیوه زنی او داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They are themselves prominent actors in the rationalization of a number of industries in crisis, notably steel and shipbuilding.
[ترجمه گوگل]آنها خود بازیگران برجسته ای در منطقی سازی تعدادی از صنایع در بحران، به ویژه فولاد و کشتی سازی هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها خود بازیگران برجسته ای در توجیه تعدادی از صنایع در بحران، به ویژه فولاد و کشتی سازی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A method is needed for the rationalization of the instruction, in terms of sequencing, presentation and feedback as to progress.
[ترجمه گوگل]روشی برای منطقی کردن آموزش از نظر توالی، ارائه و بازخورد برای پیشرفت مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]یک روش برای توجیه منطقی دستورالعمل، از لحاظ توالی، ارایه و بازخورد به عنوان پیشرفت مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And proposed the corresponding rationalization proposal.
[ترجمه گوگل]و پیشنهاد منطقی سازی مربوطه را ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]و پیشنهاد منطقی مربوطه را مطرح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Furtherance of rationalization of business operations.
[ترجمه گوگل]پیشبرد منطقی سازی عملیات تجاری
[ترجمه ترگمان]توجیه عقلانی کردن عملیات های تجاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Coordinate to 5 S activities, rationalization proposals, Abnormal Tagging etc.
[ترجمه گوگل]هماهنگی با فعالیت های 5 S، پیشنهادات منطقی، برچسب گذاری غیر طبیعی و غیره
[ترجمه ترگمان]مختصات با فعالیت های ۵ S، پیشنهادها منطقی، غیر عادی غیر عادی و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Many rationalization proposal were submitted to ensure product quality and prevent rupture generating.
[ترجمه گوگل]بسیاری از پیشنهادهای منطقی برای اطمینان از کیفیت محصول و جلوگیری از ایجاد پارگی ارائه شد
[ترجمه ترگمان]بسیاری از طرح های توجیه عقلانی به منظور تضمین کیفیت محصول و جلوگیری از ایجاد گسیختگی تسلیم شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The effect is finally to provoke analysis rather than rapture or rationalization.
[ترجمه گوگل]اثر در نهایت برانگیختن تحلیل است تا جذبه یا عقلانی کردن
[ترجمه ترگمان]این اثر در نهایت منجر به تحریک تجزیه و تحلیل به جای شیفتگی و عقلانی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

توجیه (اسم)
explanation, vindication, justification, rationalization

انطباق با اصول عقلانی (اسم)
rationalization

توجیه عقلی (اسم)
rationalization

تخصصی

[ریاضیات] گویا کردن، عمل از زیر رادیکال درآوردن

انگلیسی به انگلیسی

• act of inventing possible reasons for an action that are not based on the true reasons; act of giving a rational explanation, act of basing things on logic or reason (also rationalisation)

پیشنهاد کاربران

عقلانی سازی ( اسم ) : توضیح رویدادها یا رفتار با عباراتی که از بیان دلایل واقعی اجتناب می کند.
عقلانیت بخشی
عقلانی سازی، دلیل تراشی
( در نظریه فروید نوعی مکانیزم دفاعی است که به موجب آن، برای اینکه رفتار ما عقلانی تر و مقبول تر به نظر برسد آن را به صورت متفاوتی تعبیر می کنیم مثلا معشوقی که جواب رد به شما داده است اکنون به نظر می رسد که ایرادهای زیادی دارد. )
۱. دلیل تراشی. توجیه ۲. {صنعت. تولید و غیره} بهینه سازی
منطقی سازی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : rationalize
✅️ اسم ( noun ) : rationalization / rationality / rationale / rationalism / rationalist / rationalistic
✅️ صفت ( adjective ) : rational / rationalist
✅️ قید ( adverb ) : rationally
دلیل تراشی
منطق تراشی
بنام آ فریدگار یکتا
با سلام، به معنی دلیل تراشی و نوعی توجیه کردن فردی هست و از مکانیسمهای روانشناسی میباشد، مثلا فرد یک وسیله یا موردی را ابتیاع کرده که اصلا نیازی به ان نداشته و صرفا تحت تاثیر و جاذبه لحظه ای مورد مذکور یا هر دلیل دیگری که محکمه پسند نیست قرار گرفته و انرا خریداری کرده و بعد ندامت خود یا نکوهش اعضای خانواده را با مکانیسم فوق توجیه میکند واظهار میکند رنگش خوب بود، یا بعدا به دردم میخورد، یا اکثر دوستان و همکلاسیها انرا دارند ودهها دلیل دیگر، یا کتابی که اصلا در حوزه مطالعاتی و علاقه وی نبوده و اصلا برای وی قابل درک نیست و پیش نیاز برای مطالعه ان کتاب هست به نوعی توجیه میکند که جلد جالبی دارد و یا نایاب میباشد و یا . . . دهها دلیل بیمورد دیگر.
...
[مشاهده متن کامل]

با سپاس.

عقلانی شدن، عُقلایی شدن ( یکی از نظریات "ماکس وبر" در جامعه شناسی ) : جستجوی علت و معلول پدیده های دنیوی، در تجربیات و عوامل طبیعی ( به جای عوامل سنتی، دینی و فراطبیعی )
بهبود اوضاع کار با حذف نیروها و تجهیزات مازاد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس