1. In rejecting the reductionism of rationalism, the counterculture was so deeply anti-intellectual that it forfeited access to its own history.
[ترجمه گوگل]در رد تقلیل گرایی عقل گرایی، ضد فرهنگ چنان عمیقا ضد روشنفکر بود که دسترسی به تاریخ خود را از دست داد
[ترجمه ترگمان]در رد و بدل کردن reductionism، the چنان ضد فکری بود که دسترسی به تاریخ خود را از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The morality of aseptic rationalism has superseded that of spiritual regeneration.
[ترجمه گوگل]اخلاق عقل گرایی آسپتیک جانشین اخلاق بازآفرینی معنوی شده است
[ترجمه ترگمان]اخلاق خردگرایی (aseptic)جایگزین تجدید حیات معنوی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Viewed through the lens of material rationalism, this was a clear improvement.
[ترجمه گوگل]از دریچه عقل گرایی مادی، این یک پیشرفت آشکار بود
[ترجمه ترگمان]با نگاه از دیدگاه خردگرایی (خردگرایی)مادی، این یک بهبود واضح بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Both are born of rationalism, and both are equally wrong and finally destructive of true faith.
[ترجمه گوگل]هر دو زاییده عقل گرایی هستند و هر دو به یک اندازه نادرست و در نهایت ویرانگر ایمان واقعی هستند
[ترجمه ترگمان]هر دو از rationalism زاده می شوند و هر دو به همان اندازه اشتباه می کنند و در نهایت مخرب ایمان حقیقی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The immediate effects of that philosophical rationalism were felt only by the intelligentsia.
[ترجمه گوگل]تأثیرات فوری آن عقل گرایی فلسفی را فقط روشنفکران احساس کردند
[ترجمه ترگمان]تاثیرات آنی این خردگرایی (خردگرایی)فیلسوف، تنها توسط روشنفکران، احساس شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The importance of reason in rationalism needs no further elaboration; our concern here is the equally important role assigned to doubt.
[ترجمه گوگل]اهمیت عقل در عقل گرایی نیازی به توضیح بیشتر ندارد نگرانی ما در اینجا نقش به همان اندازه مهمی است که به شک اختصاص داده شده است
[ترجمه ترگمان]اهمیت عقل در خردگرایی نیازی به پیچیدگی بیشتر ندارد؛ نگرانی ما در اینجا نقش مهمی است که به شک اختصاص دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Rationalism of this kind has encouraged the growth of more and more nebulous deism.
[ترجمه گوگل]عقل گرایی از این نوع باعث رشد هرچه بیشتر دئیسم مبهم شده است
[ترجمه ترگمان]Rationalism این نوع، رشد of و more nebulous را تشویق می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The errors of constructivist rationalism stem from the belief that reason alone enables human beings to construct society anew.
[ترجمه گوگل]خطاهای عقل گرایی برساخت گرا ناشی از این باور است که عقل به تنهایی انسان ها را قادر می سازد تا جامعه را از نو بسازند
[ترجمه ترگمان]اشتباه ات of constructivist ناشی از اعتقاد به این باور است که منطق به تنهایی قادر به ساخت جامعه جدید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. But cognitive theories' rationalism is male-identified, drawing on dominant conceptions of the masculine nature of logical, coherent thought.
[ترجمه گوگل]اما عقلگرایی نظریههای شناختی با هویت مردانه شناخته میشود و بر مفاهیم غالب از ماهیت مردانه تفکر منطقی و منسجم تکیه میکند
[ترجمه ترگمان]اما نظریه های شناختی rationalism مذکر هستند، که بر مفاهیم غالب ماهیت مذکر، تفکر منسجم و منسجم عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The distinction between rationalism and empiricism relates to a distinction between knowledge acquired by reason and knowledge acquired by the senses.
[ترجمه گوگل]تمایز بین عقل گرایی و تجربه گرایی به تمایز بین دانش حاصل از عقل و دانش حاصل از حواس مربوط می شود
[ترجمه ترگمان]تمایز بین خردگرایی و تجربه گرایی به تمایز بین دانش بدست آمده از طریق عقل و دانش بدست آمده توسط حواس مربوط می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Nor, I contend, does rationalism have anything whatsoever to do with those who see saucers in the sky.
[ترجمه گوگل]به عقیده من، عقل گرایی با کسانی که نعلبکی در آسمان می بینند، هیچ ارتباطی ندارد
[ترجمه ترگمان]من ادعا می کنم که این مساله هیچ گونه ارتباطی با کسانی ندارد که بشقاب پرنده ها را در آسمان می بینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Irrationalism is opposite to traditional rationalism.
[ترجمه گوگل]عقل گرایی در مقابل عقل گرایی سنتی قرار دارد
[ترجمه ترگمان]irrationalism مخالف خردگرایی سنتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The overdeveloped industrialism also results hi rationalism, which in turn further suppresses the inner Nature of man.
[ترجمه گوگل]صنعت گرایی بیش از حد توسعه یافته همچنین عقل گرایی را به دنبال دارد که به نوبه خود ماهیت درونی انسان را بیشتر سرکوب می کند
[ترجمه ترگمان]The صنعتی شدن (overdeveloped)نیز نتایج hi دارند که به نوبه خود طبیعت درونی انسان را سرکوب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The first characteristic follows the tradition of practical rationalism, an all-embracing but selective fusion of cultures.
[ترجمه گوگل]اولین ویژگی از سنت عقل گرایی عملی پیروی می کند، تلفیقی همه جانبه اما گزینشی از فرهنگ ها
[ترجمه ترگمان]اولین ویژگی، سنت خردگرایی عملی را دنبال می کند که شامل ادغام تمام فرهنگ ها، اما ترکیب گزینشی فرهنگ های دیگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Modern rationalism, characterized of limitness, imperfectness and tragic consciousness, reflects a kind of human world's inside mechanism and the existence of the inside humanity spirit.
[ترجمه گوگل]عقل گرایی مدرن که مشخصه آن محدودیت، ناقصی و آگاهی تراژیک است، نوعی مکانیسم درونی جهان انسانی و وجود روح درونی انسانیت را منعکس می کند
[ترجمه ترگمان]خردگرایی مدرن، که از limitness، imperfectness و آگاهی تراژیک است، نشان دهنده نوعی از مکانیزم درونی انسان و وجود روح انسان در داخل انسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید