rationale

/ˌræʃəˈnæl//ˌræʃəˈnɑːl/

معنی: اس اساس، بنیاد و پایه، توضیح اصول عقاید
معانی دیگر: (برای هر چیز) علت وجود، دلیل اصلی، پایه ی منطقی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a fundamental reason for doing or being; basis.
مترادف: base, basis, foundation, grounds, purpose, reason
مشابه: argument, cause, explanation, footing, ground, occasion, pretext, support

- The attack on the naval base provided the rationale for going to war.
[ترجمه گوگل] حمله به پایگاه نیروی دریایی، منطق جنگ را فراهم کرد
[ترجمه ترگمان] حمله به پایگاه دریایی، منطقی برای رفتن به جنگ فراهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: an argument, statement, or sequence of logical steps amounting to an explanation or justification.
مترادف: argument, justification, reason, reasoning, warrant
مشابه: case, cause, excuse, explanation, grounds, logic, principle, theory, thesis

- Is there a rationale for this law?
[ترجمه گوگل] آیا این قانون منطقی دارد؟
[ترجمه ترگمان] آیا منطقی برای این قانون وجود دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. what is the rationale for the existence of so many ministries?
علت وجود این همه وزارتخانه چیست ؟

2. The rationale behind the changes is not at all evident.
[ترجمه گوگل]دلیل این تغییرات اصلاً مشخص نیست
[ترجمه ترگمان]منطق پشت این تغییرات کاملا مشهود نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. What is the rationale behind these new exams?
[ترجمه گوگل]دلیل این امتحانات جدید چیست؟
[ترجمه ترگمان]دلیل این امتحانات جدید چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I don't understand the rationale behind the council's housing policy.
[ترجمه گوگل]من دلیل سیاست مسکن شورا را نمی فهمم
[ترجمه ترگمان]من منطق پشت سیاست مسکن شورا را نمی فهمم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. However, the rationale for such in-itiatives is not, of course, solely economic.
[ترجمه گوگل]با این حال، منطق چنین ابتکاراتی، البته، صرفاً اقتصادی نیست
[ترجمه ترگمان]با این حال، منطق چنین in صرفا اقتصادی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The plan was criticized for its lack of rationale.
[ترجمه گوگل]این طرح به دلیل عدم منطق آن مورد انتقاد قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]این طرح به دلیل فقدان منطق مورد انتقاد قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The rationale for an external currency market is differential national regulation.
[ترجمه گوگل]منطق بازار ارز خارجی، مقررات ملی متفاوت است
[ترجمه ترگمان]منطق یک بازار ارز خارجی، مقررات ملی افتراقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Nor does it provide a rationale for people with questionable motives to vent their hostilities or express their idiosyncrasies.
[ترجمه گوگل]همچنین دلیلی برای افرادی با انگیزه های مشکوک به وجود نمی آورد تا خصومت های خود را تخلیه کنند یا ویژگی های خاص خود را بیان کنند
[ترجمه ترگمان]همچنین، منطقی برای افراد با انگیزه های سوال برانگیز ایجاد نمی کنند تا خصومت خود را تخلیه کنند و یا خصیصه های ذاتی خود را ابراز کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. What is the rationale of ability-to-pay taxation?
[ترجمه گوگل]منطق مالیات بر توانایی پرداخت چیست؟
[ترجمه ترگمان]اصل توانایی پرداخت مالیات چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The rationale behind this staggeringly convenient interpretation seems to run as follows.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد منطق پشت این تفسیر فوق العاده راحت به شرح زیر است
[ترجمه ترگمان]منطق پشت این تفسیر مناسب به نظر می رسد که به صورت زیر اجرا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This was a particularly flimsy sounding rationale coming from Martinez, who took such a dim view of his students' prospects.
[ترجمه گوگل]این منطق به‌ویژه ضعیف به نظر می‌رسید که از مارتینز می‌آمد، که دیدگاهی ضعیف نسبت به آینده شاگردانش داشت
[ترجمه ترگمان]این یک منطقی به نظر می رسید که از مارتینز می آید، چه کسی این دیدگاه مبهم را از آینده دانش آموزانش به دست آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Everyone missed the artistic rationale for my nude scene.
[ترجمه گوگل]همه دلیل هنری صحنه برهنه من را از دست دادند
[ترجمه ترگمان]همه برای صحنه برهنه من، منطق هنری را از دست دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The rationale behind this is twofold.
[ترجمه گوگل]دلیل این امر دوگانه است
[ترجمه ترگمان]منطق پشت این موضوع دوگانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This interventionist approach stands uneasily alongside the free-market rationale.
[ترجمه گوگل]این رویکرد مداخله جویانه در کنار منطق بازار آزاد قرار دارد
[ترجمه ترگمان]این رویکرد interventionist، به دلیل منطق بازار آزاد، به سختی برجسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اس اساس (اسم)
principium, rationale

بنیاد و پایه (اسم)
rationale

توضیح اصول عقاید (اسم)
rationale

انگلیسی به انگلیسی

• argument, reasoning; grounds for an action
the rationale for a course of action, practice, or belief is the set of reasons on which it is based.

پیشنهاد کاربران

دلیل منطقی. ( در معنی غیر فنی ) منطق
مثال:
And the rationale for this behavior is explicitly religious.
و دلیل منطقی این رفتار بصورت کاملا روشنی مذهب است.
دلیل و منطق پشت چیزی
معیار
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : rationalize
✅️ اسم ( noun ) : rationalization / rationality / rationale / rationalism / rationalist / rationalistic
✅️ صفت ( adjective ) : rational / rationalist
✅️ قید ( adverb ) : rationally
استدلال، دلیل آوری منطقی
توجیه
توضیحات
a set of reasons or a logical basis for a course of action or belief
The logic basis
اصول منطق ( فرد برای انجام کاری یا باورهاش )
اساس منطق
پایه ی منطق و تفکر
دلایل/ استدلال های منطقی
...
[مشاهده متن کامل]

I need not explain my rationale to you or any member of this crew.
Star Trek TOS
logic
principle
the whys and wherefores
grounds
thinking
Reasoning

rationale با rational متفاوت است
یکی اسم و دیگری صفت و معنای متفاوت دارند

مبنای منطقی
دلیل اصلی
علت ریشه ای
مجموعه ای از دلایل
خردمایه
منطق
پایه و اساس
پایه و اساس، اصول
استدلال
روحیه
منطق
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس