1. The agreement is subject to ratification by the Senate.
[ترجمه گوگل]این توافق منوط به تصویب سنا است
[ترجمه ترگمان]این توافقنامه منوط به تصویب مجلس سنا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The EU will now complete ratification of the treaty by June
[ترجمه گوگل]اتحادیه اروپا اکنون تصویب این معاهده را تا ژوئن کامل خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]اتحادیه اروپا اکنون تصویب عهدنامه را تا ماه ژوئن به پایان خواهد رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The treaty is awaiting ratification.
[ترجمه گوگل]این معاهده در انتظار تصویب است
[ترجمه ترگمان]این معاهده منتظر تصویب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. That could lead to full ratification of the Maastricht treaty by Britain shortly afterwards.
[ترجمه گوگل]این می تواند به تصویب کامل معاهده ماستریخت توسط بریتانیا در مدت کوتاهی پس از آن منجر شود
[ترجمه ترگمان]این می تواند منجر به تصویب کامل پیمان ماستریخت توسط بریتانیا در مدت کوتاهی پس از آن شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. To stress the urgency for ratification, Clinton assembled a bipartisan coalition of supporters including Republicans such as retired Army Gen.
[ترجمه گوگل]برای تاکید بر ضرورت تصویب، کلینتون یک ائتلاف دو حزبی از حامیان خود از جمله جمهوری خواهان مانند ژنرال بازنشسته ارتش تشکیل داد
[ترجمه ترگمان]کلینتون برای تاکید بر ضرورت تصویب، ائتلاف دو حزبی از هواداران از جمله جمهوری خواهان بازنشسته مانند ژنرال بازنشسته ارتش را تشکیل داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The decision was subject to ratification by the Senate before any legal proceedings could begin.
[ترجمه گوگل]این تصمیم قبل از شروع هر گونه رسیدگی قانونی منوط به تصویب توسط سنا بود
[ترجمه ترگمان]این تصمیم مشروط به تصویب مجلس سنا قبل از هر گونه دادرسی قانونی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The treaty was scheduled for a ratification vote during the presidential election campaign last year.
[ترجمه گوگل]قرار بود این معاهده در جریان مبارزات انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته به تصویب برسد
[ترجمه ترگمان]این معاهده قرار است در طی کمپین انتخابات ریاست جمهوری در سال گذشته تصویب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The Convention was to come into force upon ratification by 30 states.
[ترجمه گوگل]این کنوانسیون قرار بود پس از تصویب توسط 30 کشور لازم الاجرا شود
[ترجمه ترگمان]این کنوانسیون جهت تصویب توسط ۳۰ کشور به تصویب رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Through this ratification process, practitioners contribute to the development of criteria by which their practice will be judged.
[ترجمه گوگل]از طریق این فرآیند تصویب، شاغلین به توسعه معیارهایی کمک می کنند که بر اساس آن عملکرد آنها مورد قضاوت قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]از طریق این فرآیند تصویب، افراد حرفه ای به توسعه معیارهایی کمک می کنند که از طریق آن ها عمل آن ها مورد قضاوت قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. In Jacobean drama masculine identity requires masculine ratification.
[ترجمه گوگل]در درام ژاکوبین هویت مردانه نیازمند تایید مردانه است
[ترجمه ترگمان]در فرهنگ خلق چین، هویت مردانه به تصویب مردانه نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Ratification encourages willingness to acknowledge a problem and develops commitment to its solution.
[ترجمه گوگل]تصویب، تمایل به تصدیق یک مشکل را تشویق می کند و تعهد به راه حل آن را توسعه می دهد
[ترجمه ترگمان]این کنوانسیون تمایل به تایید یک مشکل و ایجاد تعهد به راه حل آن را تشویق می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Final ratification can be reserved for a satisfactory outcome of the debate.
[ترجمه گوگل]تصویب نهایی را می توان برای یک نتیجه رضایت بخش از بحث رزرو کرد
[ترجمه ترگمان]تصویب نهایی می تواند برای یک نتیجه رضایت بخش از این بحث حفظ شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. March 3 199 was the deadline for such ratification.
[ترجمه گوگل]3 مارس 199 آخرین مهلت برای چنین تصویبی بود
[ترجمه ترگمان]در ۳ مارس ۱۹۹ مهلت برای چنین تصویب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید