خوبه جای تو نیستم
... [مشاهده متن کامل]
اصطلاح، عمدتاً انگلیسی بریتانیایی
یک عبارت اصطلاحی است برای بیان اینکه گوینده خوشحال است که در موقعیت طرف مقابل نیست، زیرا آن را دشوار، ناخوشایند یا نامطلوب می داند. این روشی برای ابراز همدردی یا همدلی است و در عین حال تأکید بر این که گوینده از مواجه نشدن با شرایط مشابه احساس راحتی می کند.
خوش به حال من که ( مسئله ای رو متحمل نمیشم، کار ناخوشایندی را انجام نمی دهم، تجربه ی ناپسندی رو متحمل نشدم، یک کار دشواری رو انجام نمی دهم و در کل در مقایسه کردن با شخص دیگری که تجربه ی نامطلوبی را ( ناچارا ) متحمل شده یا می شود استفاده می شود ) .
خدا نصیب شما نکنه یا امیدوارم این اتفاق برای شما نیفته
اصلا دوست ندارم جای تو باشم
برای بیان این موضوع استفاده می شود که شخص تمایلی به انجام یک کار یا پروژه خاصی که توسط شخص دیگری انجام شده است را ندارد.
مجبور نیستم کاری را که شما به آن اشاره کردید تجربه کنم یا انجام بدم.
... [مشاهده متن کامل]
برای تاکید به این اینکه شخص تمایل به انجام کاری ندارد به علت خطرناک بودن یا ناخوشایند و سخت بودن
مجبور نیستم کاری را که شما به آن اشاره کردید تجربه کنم یا انجام بدم.
... [مشاهده متن کامل]
برای تاکید به این اینکه شخص تمایل به انجام کاری ندارد به علت خطرناک بودن یا ناخوشایند و سخت بودن