ratcheted

جمله های نمونه

1. the banks have ratcheted up interest rates
بانک ها نرخ بهره راکم کم بالا برده اند.

انگلیسی به انگلیسی

• increased or decreased in segmented steps

پیشنهاد کاربران

کلمه ی ratchet هم به صورت اسم، هم فعل، و هم در زبان عامیانه کاربرد دارد.
اول معنی اصلی، بعد عبارات رایج 👇
- - -
🌟 معنی اصلی
Ratchet ( اسم ) :
ابزاری با دندانه و ضامن که فقط در یک جهت می چرخد ( مثل آچار جغجغه ای ) .
...
[مشاهده متن کامل]

به فارسی: جغجغه یا چرخ دنده ی یک طرفه
Ratchet ( فعل ) :
یعنی حرکت یا بالا رفتن مرحله به مرحله، معمولاً در یک جهت و به صورت تدریجی.
- - -
⚙️ عبارات رایج
1. Ratchet up – افزایش دادن تدریجی، بالا بردن
🟢 Tensions ratcheted up between the two countries.
🔵 تنش ها بین دو کشور به تدریج بالا رفت.
2. Ratchet down – کاهش دادن تدریجی، پایین آوردن
🟢 They’re trying to ratchet down the violence.
🔵 آن ها تلاش می کنند خشونت را کم کنند.
3. A ratchet effect – اثری که فقط در یک جهت عمل می کند ( معمولاً بدتر یا بیشتر می شود، برنمی گردد )
🟢 Inflation often has a ratchet effect — prices go up but rarely come down.
🔵 تورم معمولاً اثر جغجغه ای دارد — قیمت ها بالا می روند ولی به سختی پایین می آیند.
4. To ratchet ( something ) tighter/looser – چیزی را سفت تر یا شل تر کردن با ابزار جغجغه ای
🟢 He ratcheted the bolt tighter.
🔵 پیچ را محکم تر کرد.
- - -
💬 در زبان عامیانه ( slang )
در انگلیسی عامیانه آمریکایی، ratchet صفتی تحقیرآمیز است برای توصیف فرد یا رفتار ناهنجار، سطح پایین، یا بی کلاس.
🔸 She was acting ratchet at the party.
🔹 او در مهمانی رفتار بی کلاسی داشت.
Chatgpt