💢 دوستان کلمات زیر همگی مترادف هم هستند:
🔘 Backslider
🔘 Defector
🔘 Deserter
🔘 Dissenter
🔘 Heretic
🔘 Nonconformist
🔘 Rat
🔘 Recreant
🔘 Renegade
🔘 Turncoat
🔘 Apostate
✅ Definition:
👉 A person who abandons or betrays a belief, cause, or principle.
آدم ناتو، کسی که نارو می زنه
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است )
•
⚫ واژه ی برنهاده: گِرزه
•
⚫ نگارش به خط لاتین: Gerze
•
⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند:
فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حیدری ملایری، دکتر حسابی، دکتر ادیبسلطانی
... [مشاهده متن کامل]
•
⚫ سایِن ها ( nuances ) را باهم جابجا نشناسیم.
موش
مثال: There was a rat in the kitchen, so we had to call the exterminator.
در آشپزخانه یک موش بود، بنابراین مجبور شدیم به مبارزه با آن بپردازیم.
به نقل از دهخدا:
موش . ( اوبهی ) . و در بعضی از ولایت دارالمرز موش را گرزه میگویند. ( جهانگیری ) ( برهان ) ( حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ) :
آهو از دام اندرون آواز داد
پاسخ گرزه بدانش بازداد.
رودکی .
پس mouse رو بگیم موش
و rat رو بگیم گِرزه یا گَرزه
گرز
( Gerz )
• سایِن ها ( nuances ) رو باهم جابجا نشناسیم.
موش؛ خبرچین
موش صحرایی، آدم موش صفت، موش گرفتن، کشتن، دسته خود را ترک کردن
گرز 🐀
موش؛ خبرچین
موش صحرایی، آدم موش صفت، موش گرفتن، کشتن، دسته خود را ترک کردن، خیانت، renegade, apostate, defector, recreant, runagate, tergiversator, turnabout, turncoat, snot, cur, dog, louse, prick, scum, *shithead, skunk, snake, toad
موش؛ خبرچین
موش صحرایی، آدم موش صفت، موش گرفتن، کشتن، دسته خود را ترک کردن، خیانت
🇮🇷 همتای پارسی: گِرز 🇮🇷
گرز
( Gerz )
rat ( n ) ( r�t ) =a small animal with a long tail, that looks like a large mouse I smell a rat here
اصطلاحا یعنی: من حس میکنم در اینجا یک جاسوس ( خبرچین ) هست/وجود دارد
خبرچین
جاسوس
Remote Access Trojans
( RATs ) are malware designed to allow an attacker to remotely control an infected computer. Once the RAT is running on a compromised system, the attacker can send commands to it and receive data back in response.
i can't believe my best friend ratted me
نمیتونم باور کنم بهترین دوستم بهم خیانت کرد
Rat سه معنی
موش
خبرچین/ ادم فروش
خیانت کردن زیراب زدن
Never rat to some one believe on you
ادم فروش
موش بزرگ
موش صحرایی
موش فاضلاب
Laboratory rat : موش آزمایشگاهی
run a rat race
به یه کاری چسیبیدن - می چسبند به یه کاری یا چیزی
Rat on somebody:
زیرآب کسی رو زدن
My coworker ratted on me.
همکارم زیرابم رو زد.
گرزه
midnight rats یا mid rats
به معنی غذایی است که در نیمه شب خورده می شود. در اصطلاحات نظامی وقتی افسران زمان خوردن شام را نداشته باشند یک سوسیس سرخ شده بعنوان غذای mid rats است.
در معنی بیولوژیکی منظور از Rat همان موش صحرایی است که جثه بسیار بزرگتری از موش های معمول یا mouse دارد، اما در حالت مکالمه و به منظور کنایه به معنی خبرچین و آدم پلید هم استفاده می شود
خبرچین
خیانتکار، آدم فروش
موش صحرایی
حیوانی همچون موش اما بزرگتر از آن
موش فاضلاب
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٠)