raster

/ˈræstər//ˈræstə/

معنی: محل تصویر
معانی دیگر: (تلویزیون) خطوط موازی (که در غیاب تصویر روی صفحه دیده می شوند)

جمله های نمونه

1. Some computer systems use raster graphics which generally have a lower resolution than the more expensive vector graphics.
[ترجمه گوگل]برخی از سیستم‌های کامپیوتری از گرافیک‌های شطرنجی استفاده می‌کنند که معمولاً وضوح پایین‌تری نسبت به گرافیک‌های برداری گران‌تر دارند
[ترجمه ترگمان]برخی از سیستم های کامپیوتری از گرافیک برداری استفاده می کنند که به طور کلی رزولوشن کم تر را نسبت به گرافیک برداری گران تر دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Figure shows the distinction between raster and vector representation, and further discussion can be found in Chapter
[ترجمه گوگل]شکل تمایز بین نمایش شطرنجی و برداری را نشان می دهد و بحث بیشتر را می توان در فصل یافت
[ترجمه ترگمان]شکل ۲ تمایز بین نمایش برداری و نمایش برداری را نشان می دهد و بحث بیشتری را می توان در فصل یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The distinction between vector and raster systems was made in Chapter
[ترجمه گوگل]تمایز بین سیستم های برداری و شطرنجی در فصل انجام شد
[ترجمه ترگمان]تمایز بین سیستم های برداری و شبکه ای در فصل ۳ ساخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. See the link to the GDAL raster format information page in Resources for more information on other raster data formats.
[ترجمه گوگل]برای اطلاعات بیشتر در مورد سایر قالب‌های داده شطرنجی، پیوند صفحه اطلاعات فرمت شطرنجی GDAL را در منابع ببینید
[ترجمه ترگمان]لینک وب سایت GDAL format را در منابع برای اطلاعات بیشتر در مورد فرمت های وب دیگر ببینید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Radar raster scan coordinate converter is the most important part of a radar raster scan display system.
[ترجمه گوگل]مبدل مختصات اسکن شطرنجی رادار مهمترین بخش یک سیستم نمایش اسکن شطرنجی رادار است
[ترجمه ترگمان]دستگاه رادار اسکن لیزری از مهم ترین قسمت های یک سیستم نمایش raster راداری محسوب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The bitmap is the fundamental tool of raster graphics.
[ترجمه گوگل]بیت مپ ابزار اساسی گرافیک شطرنجی است
[ترجمه ترگمان]The ابزار بنیادی گرافیک برداری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The raster sensing shift measurement system is a new intelligent instrument, which is gathered with optics, mechanology, electronics and algorithm.
[ترجمه گوگل]سیستم اندازه گیری شیفت حسگر شطرنجی یک ابزار هوشمند جدید است که با اپتیک، مکانیک، الکترونیک و الگوریتم جمع آوری شده است
[ترجمه ترگمان]سیستم سنجش جابجایی حسی یک ابزار هوشمند جدید است که با optics، mechanology، الکترونیک و الگوریتم جمع آوری شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This instrument has a rotary encoding and raster and it has a special processing circuit not only eliminating trigger pulse case by noise but also clearing up position accumulates error.
[ترجمه گوگل]این دستگاه دارای رمزگذاری چرخشی و شطرنجی است و دارای مدار پردازشی ویژه ای است که نه تنها مورد پالس ماشه را با نویز حذف می کند، بلکه برای پاک کردن موقعیت انباشته شدن خطا نیز وجود دارد
[ترجمه ترگمان]این ابزار یک کدگذاری چرخشی و شبکه ای دارد و یک مدار پردازش خاص دارد که نه تنها مورد پالس محرک را با صدا حذف می کند بلکه خطای انباشته را نیز پاک سازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Conclusions:The ultrasonic raster display using the physiological brine clysis to diagnose the colon cancer is better than merely ultrasonic examination.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: نمایش شطرنجی اولتراسونیک با استفاده از آب نمک فیزیولوژیکی برای تشخیص سرطان روده بزرگ بهتر از آزمایش اولتراسونیک صرف است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: نمایش شبکه ای ultrasonic با استفاده از آب نمک physiological clysis برای تشخیص سرطان روده، بهتر از آزمایش مافوق صوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Raster to use robots work space division, with the serial number identification grid, and the serial number as this robot path planning parameters of the code to shorten the length coding.
[ترجمه گوگل]شطرنجی به استفاده از روبات ها تقسیم فضای کار، با شماره سریال شبکه شناسایی، و شماره سریال به عنوان این ربات پارامترهای برنامه ریزی مسیر کد برای کوتاه کردن طول برنامه نویسی
[ترجمه ترگمان]Raster برای استفاده از ربات در بخش فضای کار، با شبکه شناسایی شماره سریال، و شماره سریال به عنوان پارامترهای طراحی مسیر ربات برای کوتاه کردن کدگذاری طول کد مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Data and even raster are obtained through the experiment.
[ترجمه گوگل]داده ها و حتی شطرنجی از طریق آزمایش به دست می آیند
[ترجمه ترگمان]داده ها و حتی تصاویری از طریق آزمایش به دست می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Through loading with the different display software, raster scan display can satisfy much complicated display demand.
[ترجمه گوگل]از طریق بارگذاری با نرم افزارهای مختلف نمایشگر، صفحه نمایش اسکن شطرنجی می تواند تقاضای صفحه نمایش بسیار پیچیده را برآورده کند
[ترجمه ترگمان]از طریق بارگذاری با نرم افزار نمایش مختلف، نمایش اسکن می تواند تقاضای نمایش پیچیده زیادی را ارضا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Its capabilities include:data input, geographical analysis(raster, vector and site), manipulate multi—spectral images and map display.
[ترجمه گوگل]قابلیت های آن عبارتند از: ورودی داده، تجزیه و تحلیل جغرافیایی (رستر، برداری و سایت)، دستکاری تصاویر چند طیفی و نمایش نقشه
[ترجمه ترگمان]قابلیت های آن عبارتند از: ورودی داده، تحلیل جغرافیایی (شبکه ای، برداری و محل)، دستکاری تصاویر چند طیفی و نمایش نقشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. RIP ( Raster Image Processor ) software is very important for the performance of inkjet printer.
[ترجمه گوگل]نرم افزار RIP (Raster Image Processor) برای عملکرد چاپگر جوهر افشان بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]نرم افزار RIP (Processor تصویر Raster)برای عملکرد چاپگر inkjet بسیار مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

محل تصویر (اسم)
raster

تخصصی

[کامپیوتر] محل تصویر . - صفحه ی تصویر- یک الگوی اسکن ( جاروب) که صفحه ی CRT را پر می کند . کامپیوترهای امروزی مانند مجموعه های تلویزیونی، بی وقفه تمام صفحه را با پرتوهای الکترونی اسکن ( جاروب ) می کنند. ترمینالهای گرافیکی اولیه بسیار شبیه به اسیلوسکوپ ها کار می کردند. آنها پرتو الکترونی را فقط به مکانهایی هدایت می کردند که قرار بود خطوط در آن مکانها رسم شوند . نگاه کنید به vector graphics; bit-mapped graphics .
[برق و الکترونیک] خط افقی الگوی از پیش تعیین شده ای از خطوط پویش که پوشش یکنواختی از سطح را به وجود می آورند. در تلویزیون خطوط افقی به صورت خطوط موازی بسیار نزدیک به هم، اغلب به هنگام عدم وجود تصویر دیده می شود. - ترام، شبکه
[زمین شناسی] محل تصویر، شبکه بازتاب - عنصری از فضا که توسط عمل tessellation به موزاییکهای منظم تقسیمبندی شده است. - خطوط مورب تحت زاویه مخصوص بصورت هاشور ترام

انگلیسی به انگلیسی

• rectangular area of scan lines onto which a beam of electrons is directed to create a visual image (in television screens and computer monitors)

پیشنهاد کاربران

[مهندسی برق و کامپیوتر] الگوی اسکن صفحه نمایش
[مهندسی برق و کامپیوتر] الگوی اسکن تصویر، الگوی اسکن پرکننده ی صفحه نمایش
خط افقی

بپرس