rasta

جمله های نمونه

1. The LP was called Rastas Never Die.
[ترجمه گوگل]LP Rastas Never Die نام داشت
[ترجمه ترگمان]The به نام Rastas هرگز مردن نام گذاری نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Avoid the third road on the left. Rastas the cat lives there and Luke is terrified of him.
[ترجمه گوگل]از جاده سوم در سمت چپ اجتناب کنید رستاس گربه در آنجا زندگی می کند و لوک از او می ترسد
[ترجمه ترگمان]از جاده سوم سمت چپ اجتناب کنید گربه در آنجا زندگی می کند و لوک از او وحشت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The music of the Rastas was dub reggae, with a heavy slow beat less suitable for dancing.
[ترجمه گوگل]موسیقی رستاس ها دوبله رگی بود، با ضرب آهنگ آهسته سنگین که کمتر برای رقص مناسب بود
[ترجمه ترگمان]موسیقی of، رگی را، با ضربان سنگین و سبکی که برای رقص مناسب بود، به صدا درآورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A few yards away, a crippled rasta sits in his wheelchair, killing time.
[ترجمه گوگل]چند یاردی آنطرفتر، رستای فلج روی ویلچر خود نشسته و زمان را می کشد
[ترجمه ترگمان]چند یارد آن طرف تر، یکی از rasta چلاق روی ویلچر می نشیند و زمان را می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Provides in the signal processing the Rasta transformation realization process, and may produce the corresponding parameter.
[ترجمه گوگل]در پردازش سیگنال، فرآیند تحقق تبدیل رستا را فراهم می کند و ممکن است پارامتر مربوطه را تولید کند
[ترجمه ترگمان]در پردازش سیگنال فرآیند درک تغییر شکل امکان پذیر است و ممکن است پارامتر مربوطه را تولید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. With Mobb member Stephen "Rasta GT" Dolphin as the lead hype man, you can't help but to move to this track.
[ترجمه گوگل]با عضو Mobb، Stephen "Rasta GT" Dolphin به عنوان مرد تبلیغاتی اصلی، نمی توانید به این مسیر بروید
[ترجمه ترگمان]با یکی از اعضای \"استفان جی تی جی\" و \"دلفین جی تی\" به عنوان یک فرد برجسته، شما نمی توانید به این مسیر حرکت کنید و به این مسیر حرکت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The influences of rapidly changing signals to human perception can be stressed by filtering the relative spectra(RASTA) for MFCC.
[ترجمه گوگل]تأثیر سیگنال‌های در حال تغییر سریع بر ادراک انسان را می‌توان با فیلتر کردن طیف نسبی (RASTA) برای MFCC تحت تأثیر قرار داد
[ترجمه ترگمان]تاثیرات تغییرات سریع در حال تغییر به ادراک انسانی را می توان با فیلتر کردن طیف های نسبی (RASTA)برای MFCC تاکید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I stay in the cabin sipping hot coffee while the Rasta slouches over to open the door.
[ترجمه گوگل]من در کابین می مانم و قهوه داغ می خورم در حالی که راستا خمیده است تا در را باز کند
[ترجمه ترگمان]من در کلبه می مانم و قهوه داغ می نوشم وقتی که rasta در را باز می کند تا در را باز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Here come a man like me saying 'Don't vote! ' Rasta no vote.
[ترجمه گوگل]اینجا مردی مثل من می آید که می گوید رای نده! "راستا بدون رای
[ترجمه ترگمان]مردی مثل من که می گوید رای نده! به هیچ وجه رای نده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Much to the dismay of the older, more experienced Rasta, the younger generation is getting use to the fast food takeover, the lazy, frivolous, simple way of life.
[ترجمه گوگل]با ناامیدی رستای مسن‌تر و با تجربه‌تر، نسل جوان به تسلط بر فست فودها، شیوه زندگی تنبل، بی‌اهمیت و ساده عادت می‌کند
[ترجمه ترگمان]بیشتر با ترس از rasta مسن تر و با تجربه تر، نسل جوان تر برای تصاحب سریع غذا، تنبلی، سبک ساده و ساده زندگی استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Morgan Heritage has some meaningful lyrics in their music and the heavy influence of the Rasta culture is obvious.
[ترجمه گوگل]مورگان هریتیج اشعاری پرمعنی در موسیقی خود دارد و تأثیر شدید فرهنگ رستا آشکار است
[ترجمه ترگمان]میراث مورگان برخی از اشعار معنی دار را در موسیقی خود دارد و تاثیر سنگین فرهنگ rasta مشهود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• follower of the rastafarian religion; one who identifies with the rastafarian movement
of or pertaining to rastafarianism; characteristic of rastafarianism
rasta means the same as rastafarian; an informal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس