rasputin

/rəˈspjuːtən//rəˈspjuːtən/

راسپوتین (روحانی و سیاست باز روسی)

جمله های نمونه

1. Rasputin was killed by men who were jealous of his influence with the Russian royal family.
[ترجمه گوگل]راسپوتین توسط مردانی که به نفوذ او در خانواده سلطنتی روسیه حسادت داشتند کشته شد
[ترجمه ترگمان]راسپوتین توسط مردانی کشته شد که به نفوذ او با خانواده سلطنتی روسیه حسادت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But the media are not Rasputin with a covert or overt political agenda.
[ترجمه گوگل]اما رسانه ها راسپوتینی با برنامه سیاسی پنهان یا آشکار نیستند
[ترجمه ترگمان]اما رسانه ها با دستور کار سیاسی مخفی یا آشکار مخالف نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. By the time he was twenty Rasputin had married a local girl and before long had sired four children.
[ترجمه گوگل]راسپوتین در بیست سالگی با یک دختر محلی ازدواج کرده بود و چندی بعد صاحب چهار فرزند شده بود
[ترجمه ترگمان]وقتی بیست ساله بود راسپوتین با یک دختر محلی ازدواج کرده بود و طولی نکشید که چهار بچه به نوکری گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Rasputin, a writer profoundly disappointed about reality and holding his ground of moral idealism, frequently employs the dream image in his works.
[ترجمه گوگل]راسپوتین، نویسنده‌ای که عمیقاً از واقعیت ناامید شده و آرمان‌گرایی اخلاقی خود را حفظ می‌کند، اغلب از تصویر رویایی در آثارش استفاده می‌کند
[ترجمه ترگمان]Rasputin، نویسنده ای که عمیقا از واقعیت نومید شده است و زمین ایده آلیسم اخلاقی را در دست دارد، اغلب تصویر رویا را در آثار خود به کار می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When Rasputin was murdered by a group of noblemen in 19 some accounts say he was also sexually mutilated and his penis was severed.
[ترجمه گوگل]هنگامی که راسپوتین توسط گروهی از اشراف زادگان در 19 سال به قتل رسید، برخی گزارش ها می گویند که او نیز از نظر جنسی مثله شده و آلت تناسلی او را بریده اند
[ترجمه ترگمان]وقتی راسپوتین توسط گروهی از نجبا در سال ۱۹ میلادی به قتل رسید گفت که او هم فلج شده و آلتش به هم قطع شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Rasputin, one of the biggest sinners of the province, was suddenly struck by the potential held by this theory.
[ترجمه گوگل]راسپوتین، یکی از بزرگترین گناهکاران استان، ناگهان تحت تأثیر پتانسیل این نظریه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]Rasputin یکی از بزرگ ترین گناهکاران استان، ناگهان توسط این نظریه که توسط این نظریه برگزار شد، مورد اصابت قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Rasputin exercised some strong hypnotic power over the Tsar and his wife.
[ترجمه گوگل]راسپوتین قدرت هیپنوتیزمی قوی بر تزار و همسرش داشت
[ترجمه ترگمان]راسپوتین بر امپراتور و همسرش تسلط قوی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. All three aspects form the new realism of Rasputin .
[ترجمه گوگل]هر سه جنبه، رئالیسم جدید راسپوتین را تشکیل می دهند
[ترجمه ترگمان]هر سه جنبه واقع گرایی جدید of را شکل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Rasputin dined here, Dostoevsky wrote in a corner hotel room, Tchaikovsky supped with his bride on their honeymoon.
[ترجمه گوگل]داستایوفسکی در گوشه اتاق هتل نوشت، راسپوتین اینجا شام خورد، چایکوفسکی در ماه عسل با عروسش شام خورد
[ترجمه ترگمان]راسپوتین اینجا غذا خورد، dostoevsky در گوشه اتاق هتل نوشته بود که شام را با عروس خود در ماه عسل their صرف کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Grigori Rasputin (1869–19 was a Russian mystic believed by some to be a psychic and faith healer having supernatural powers.
[ترجمه گوگل]گریگوری راسپوتین (۱۸۶۹–۱۹۱۹) یک عارف روسی بود که برخی معتقد بودند یک درمانگر روانی و ایمانی دارای قدرت های ماوراء طبیعی است
[ترجمه ترگمان]گریگوری Rasputin (۱۸۶۹ - ۱۹)یک رازوری روسی بود که به اعتقاد برخی از آن، یک شفا ذهنی و ایمان بود که دارای قدرت مافوق طبیعی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Flagellation and other exotic practices formed part of its creed and Rasputin entered into the spirit of these with enthusiasm.
[ترجمه گوگل]تاژک زدن و سایر اعمال عجیب و غریب بخشی از مرام آن بود و راسپوتین با اشتیاق وارد روح این افراد شد
[ترجمه ترگمان]flagellation و دیگر شیوه های عجیب و غریب بخشی از معتقدات خود را تشکیل دادند و Rasputin با شور و شوق وارد روح این افراد شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. So his killers shot him in the back with a revolver. Rasputin fell but later revived.
[ترجمه گوگل]بنابراین قاتلانش با یک هفت تیر از پشت به او شلیک کردند راسپوتین سقوط کرد اما بعداً زنده شد
[ترجمه ترگمان]پس قاتل ها با یه هفت تیر بهش شلیک کردن راسپوتین \"افتاد اما بعد دوباره زنده شد\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His presence in Russia was predicted by himself in a book published here by the Century Company in which he revealed the story of his relations with Rasputin, with the Czar and with the spies.
[ترجمه گوگل]حضور او در روسیه توسط خودش در کتابی که در اینجا توسط کمپانی قرن منتشر شده بود، پیش بینی کرده بود که در آن داستان روابط خود با راسپوتین، با تزار و با جاسوسان را فاش کرد
[ترجمه ترگمان]حضور او در روسیه در کتابی منتشر شد که در اینجا توسط شرکت قرن بیستم منتشر شد که در آن داستان روابط خود با Rasputin، با تزار و جاسوسان را آشکار ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Based on a typical Russian common family with sporadic and universal misery, Rasputin summarizes social situation and the people's exist crisis in Russia.
[ترجمه گوگل]راسپوتین بر اساس یک خانواده معمولی روسی با بدبختی پراکنده و جهانی، وضعیت اجتماعی و بحران موجودیت مردم در روسیه را خلاصه می کند
[ترجمه ترگمان]Rasputin بر پایه یک خانواده مشترک روسی با فقر پراکنده و پراکنده، وضعیت اجتماعی و بحران موجود در روسیه را خلاصه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• family name; grigori rasputin (1869-1916), siberian peasant monk who was the religious advisor and had much influence at the court of czar nicholas ii and czarina alexandra, he was murdered by a group of aristocrats on december 29th 1916, known as "mad monk"; person who exercises important but cunning influence

پیشنهاد کاربران

بپرس