• (1)تعریف: any of a group of often prickly plants of the rose family.
• (2)تعریف: the sweet berrylike fruit of this plant.
• (3)تعریف: a deep pinkish red or reddish purple color.
• (4)تعریف: a splattering noise made by protruding the tongue from between closed lips and blowing, used as an insult; Bronx cheer.
جمله های نمونه
1. She spread the toast thinly with raspberry jam.
[ترجمه شان] او بر روی نان برشته، مربای تمشک مالید.
|
[ترجمه گوگل]نان تست را نازک با مربای تمشک پخش کرد [ترجمه ترگمان]نان برشته را با مربای تمشک پهن کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She blew a raspberry at him as he drove off.
[ترجمه بهزاد] او ( دختر ) هنگام فرار کردن، به او ( پسر ) با دهانش صدای شیشکی کشیدن درآورد.
|
[ترجمه گوگل]هنگام رانندگی، تمشک را به سمت او پرتاب کرد [ترجمه ترگمان]همچنان که می راند، یک تمشک را به سوی او پرتاب کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She won first prize for her raspberry jam at the Mitchell county fair.
[ترجمه گوگل]او جایزه اول را برای مربای تمشک خود در نمایشگاه شهرستان میچل دریافت کرد [ترجمه ترگمان]اون اولین جایزه her رو توی نمایشگاه \"میچل county\" برد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The boy turned and blew a raspberry at the teacher before running off.
[ترجمه Mojjy] پسر قبل از فرار کردن تمشکی را به سمت معلم انداخت
|
[ترجمه گوگل]پسر برگشت و قبل از فرار یک تمشک به معلم زد [ترجمه ترگمان]پسرک برگشت و یک تمشک را قبل از اینکه فرار کند، به سمت معلم فرستاد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The teacher got a raspberry as she turned her back.
[ترجمه گوگل]معلم همانطور که پشتش را برگرداند تمشک گرفت [ترجمه ترگمان]استاد به محض اینکه او را برگرداند یک تمشک گرفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The jury awarded him the libel raspberry - a halfpenny - so he was forced to pay for the whole action.
[ترجمه گوگل]هیئت منصفه به او تمشک افترا - نیم پنی - اهدا کرد، بنابراین او مجبور شد تمام هزینه را بپردازد [ترجمه ترگمان]اعضای هیئت منصفه به او جایزه libel و نیم پنی داده بودند بنابراین او مجبور شد تمام این کارها را بپردازد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. For dessert, I dig into the raspberry bread pudding.
[ترجمه گوگل]برای دسر، من در پودینگ نان تمشک فرو می کنم [ترجمه ترگمان]برای دسر، من به دسر کیک توت فرنگی درست می کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Its 1993 syrah, offers deep black raspberry flavors and a firm structure, bolstered by 20 percent petite sirah.
[ترجمه گوگل]سیره 1993 آن، طعمهای تمشک سیاه عمیق و ساختار محکمی را ارائه میدهد که با 20 درصد سیره کوچک تقویت شده است [ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۹۳ میلادی، flavors طعم تمشک سیاه و یک ساختار محکم، که توسط ۲۰ درصد petite petite تقویت شد، ارائه می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Raspberry fool with dollops of cream.
[ترجمه گوگل]احمق تمشک با دوپه های خامه [ترجمه ترگمان] \"یه احمق با کرم\" کرم cream [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Add the raspberry vinegar, which will prevent the dressing from being too sweet.
[ترجمه شان] سرکه تمشک را نیز بیفزایید، که از شیرین شدن بیش از حد مخلفات غذا ( مانند سالاد و غیره ) جلوگیری می کند.
|
[ترجمه گوگل]سرکه تمشک را اضافه کنید، که از شیرین شدن سس جلوگیری می کند [ترجمه ترگمان]تمشک را نیز اضافه کنید، که این کار باعث می شود که تعویض لباس بیش از حد شیرین باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I could not improve upon the raspberry.
[ترجمه گوگل]من نتوانستم در مورد تمشک پیشرفت کنم [ترجمه ترگمان]بیش از این نمی توانستم به the غلبه کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The thicket still contained remnants of the raspberry and blackberry patches that always come in right after a clearcut.
[ترجمه گوگل]این انبوه همچنان حاوی بقایایی از تکه های تمشک و توت سیاه بود که همیشه بلافاصله پس از پاکسازی وارد می شوند [ترجمه ترگمان]انبوه درختان هنوز بقایای تمشک و توت سیاه دیده می شدند که همیشه بعد از یک لحظه آشکار می شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She'd bought a pot of raspberry jam that had turned out to be bad.
[ترجمه گوگل]او یک قابلمه مربای تمشک خریده بود که بد بود [ترجمه ترگمان]یک قوری مربای تمشک خریده بود که به نظر بد می رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
تمشک (اسم)
raspberry, razz
انگلیسی به انگلیسی
• any of several varieties of small prickly bush from the genus rubus; small berrylike fruit which grows on this bush a raspberry is a small, soft, red fruit that grows on bushes. if someone blows a raspberry, they make a sound by putting their tongue out and blowing, in order to insult someone or to make fun of them.
پیشنهاد کاربران
raspberry ( n ) ( r�zˌbɛri ) =a small dark red soft fruit that grows on bushes
🔊 دوستان دقت کنید که تلفظ درست این کلمه در انگلیسی امریکن {رَزبِری} و در انگلیسی بریتیش {رازبِری} می باشد ( حرف p سایلنت است )
اسامی میوه های مختلف به انگلیسی: apple = سیب 🍏 🍎 seed ( American ) / pip ( British ) = تخم سیب pear = گلابی 🍐 banana = موز 🍌 grape = انگور 🍇 watermelon = هندوانه 🍉 ... [مشاهده متن کامل]
melon = خربزه، ملون cantaloupe = طالبی honeydew melon = طالبی ❗️لطفا برای مشاهده تفاوت این دو طالبی، عکس های هر کدام را در گوگل سرچ و مشاهده کنید plum = آلو greengage = آلو سبز apricot = زردآلو peach = هلو 🍑 nectarine = شلیل cherry = گیلاس 🍒 sour cherry = آلبالو fig = انجیر persimmon = خرمالو mango = انبه 🥭 pineapple = آناناس 🍍 avocado / avocado pear = آووکادو 🥑 strawberry = توت فرنگی 🍓 blueberry = بلوبری blackberry / bramble ( British ) = توت سیاه raspberry = تمشک ❗️بعضی جا ها هر دو کلمه رو تمشک معنا کردند. برای مشاهده تفاوت این دو، لطفا هم blackberry و هم raspberry رو در گوگل سرچ کنید و تصاویر هر کدام رو مشاهده کنید orange = پرتقال tangerine = نارنگی 🍊 clementine = نارنگی یافا lemon = لیمو 🍋 lime = لیمو ترش pomegranate = انار kiwi / kiwi fruit = کیوی 🥝 quince = به stone ( British ) / pit ( American ) = هسته میوه
تمشک
به جز تمشک، شیشکی کشیدن هم معنی میده.
کم رنگ تر از رنگ آجری, نوعی قرمز مایل به کرم یا مایل به گلبهی