rasher

/ˈræʃər//ˈræʃə/

معنی: قسمت، ورقه نازک گوشت سرخ کردنی
معانی دیگر: لایه ی نازک گوشت خوک (bacon)، ورقه نازک گوشت سر  کردنی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a thin slice, or a serving of thin slices, of bacon or ham.

جمله های نمونه

1. Discard the bacon rind and cut each rasher in half.
[ترجمه گوگل]پوست بیکن را دور بریزید و هر راشر را از وسط نصف کنید
[ترجمه ترگمان]پوست خوک را دور بریزید و هر rasher را به نصف کاهش دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Roll one rasher around each prune and secure with a cocktail stick.
[ترجمه گوگل]دور هر آلو یک راشر بغلتانید و با یک چوب کوکتل محکم کنید
[ترجمه ترگمان]one را دور هر کدام می چرخاند و با عصا به آن وصل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The black dog snatched the rasher of bacon away.
[ترجمه گوگل]سگ سیاه جونده بیکن را ربود
[ترجمه ترگمان]سگ سیاه گوشت خوک را به کناری کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. a rasher of bacon.
[ترجمه گوگل]یک راش بیکن
[ترجمه ترگمان]گوشت خوک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Spread with butter if wished. 4 To serve, place a rasher of bacon on each muffin half.
[ترجمه گوگل]در صورت تمایل با کره بمالید 4 برای سرو، یک راش بیکن روی هر نیمه مافین قرار دهید
[ترجمه ترگمان]اگر بخواهی با کره زمین باز کن ۴ تا خدمت، جای گوشت خوک رو روی هر muffin قرار بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I sampled the oak-smoked back - quite the most succulent, aromatic and potentially habit-forming rasher I have ever had.
[ترجمه گوگل]من از پشت دودی بلوط نمونه‌برداری کردم - کاملاً شاداب‌ترین، معطرترین و بالقوه‌ترین راش‌کننده‌ای که تا به حال داشته‌ام
[ترجمه ترگمان]من از چوب بلوط استفاده کردم - کاملا the، معطر و به طور بالقوه habit که تا به حال داشته ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. So, one day in addition to my yoghurt I had a rasher of bacon and one egg.
[ترجمه گوگل]بنابراین، یک روز علاوه بر ماست، یک عدد بیکن و یک تخم مرغ هم خوردم
[ترجمه ترگمان]بنابراین، یک روز علاوه بر ماست من یک تکه گوشت خوک و یک تخم مرغ داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The eggs were great but the sausage or bacon choice meant I got a one inch frankfurter and she got a single thin rasher of bacon.
[ترجمه گوگل]تخم مرغ ها عالی بودند، اما انتخاب سوسیس یا بیکن به این معنی بود که من یک اینچی فرانکفورت گرفتم و او یک دانه بیکن نازک گرفت
[ترجمه ترگمان]تخم مرغ عالی بود، اما کالباس یا گوشت خوک، یعنی من یک کم سوسیس گرفتم و او هم یک سوسیس کوچک گوشت خوک درست کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mix cooked rice with toasted sesame and blanched spinach, then roll it with a thin rasher of bacon, then fry the roll to make the bacon seal.
[ترجمه گوگل]برنج پخته شده را با کنجد برشته شده و اسفناج بلانچ شده مخلوط کنید، سپس آن را با یک راش نازک بیکن بغلتانید، سپس رول را سرخ کنید تا بیکن ببندد
[ترجمه ترگمان]برنج پخته شده را با اسفناج toasted و اسفناج سفید مخلوط کنید و سپس آن را با یک تکه گوشت خوک رقیق کنید و سپس گوشت را سرخ کنید تا مهر و موم خوک را درست کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قسمت (اسم)
detachment, section, party, leg, share, portion, sect, lot, division, dole, proportion, segment, canton, arm, chapter, department, ratio, plank, feck, parcel, percentage, compartment, snick, grist, internode, kismet, rasher, whang

ورقه نازک گوشت سرخ کردنی (اسم)
rasher

انگلیسی به انگلیسی

• thin slice of ham or bacon
a rasher of bacon is a thin slice of it.

پیشنهاد کاربران

بپرس