rase

/ˈreɪz//reɪz/

معنی: محو کردن، تراشیدن، خراشیدن، له کردن، ستردن، با خاک یکسان کردن، خراش دادن
معانی دیگر: (انگلیس) رجوع شود به: raze، بریدن، مسطح کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: rases, rasing, rased
مشتقات: raser (n.)
(1) تعریف: to rub out; erase.

(2) تعریف: raze.

جمله های نمونه

1. As soon as the Rases heard of his death they congregated in Addis Ababa, which soon resembled an armed camp.
[ترجمه گوگل]به محض شنیدن خبر مرگ او در آدیس آبابا که به زودی شبیه یک اردوگاه مسلح شد، جمع شدند
[ترجمه ترگمان]به محض این که خبر مرگ او را شنیدند، در Addis جمع شدند که به زودی به یک اردوگاه نظامی شباهت داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. OBJECTIVE:To investigate the diagnostics value of combining telome rase activity with CEA levels in differentiating malignant from nonmalignant pleural effusion.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی ارزش تشخیصی ترکیب فعالیت تلوم راز با سطوح CEA در افتراق پلورال افیوژن بدخیم از غیر بدخیم
[ترجمه ترگمان]OBJECTIVE: برای بررسی ارزش تشخیصی ترکیب فعالیت telome با سطوح خراشیده در افتراق بدخیم از nonmalignant pleural effusion
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The trapped lion emitted a roar of rase.
[ترجمه گوگل]شیری که به دام افتاده بود غرش راز از خود ساطع کرد
[ترجمه ترگمان]شیری که به دام افتاده بود می غرید و می غرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The earthquake may rase our cities and villages, but it will never rase our loves and cares.
[ترجمه گوگل]ممکن است زلزله شهرها و روستاهای ما را بالا ببرد، اما هرگز عشق و علاقه ما را بالا نخواهد برد
[ترجمه ترگمان]زلزله ممکن است شهرها و روستاهای ما را ویران کند، اما هرگز دوست و توجهی به ما نخواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Rase your composition on your experience.
[ترجمه گوگل]ترکیب خود را بر اساس تجربه خود بالا ببرید
[ترجمه ترگمان]ترکیب بندی خود را بر روی تجربه خود تنظیم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And rase the profile of Hong Kong as an innovative and creative hub .
[ترجمه گوگل]و شهرت هنگ کنگ را به عنوان یک مرکز نوآورانه و خلاق ارتقا دهید
[ترجمه ترگمان]و پروفایل هنگ کنگ را به عنوان یک هاب خلاقانه و خلاقانه توصیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This would have conflicted with Haile Selassie's intention of curtailing the power of the feudal Rases and centralizing the administration.
[ترجمه گوگل]این امر با قصد هایله سلاسی برای محدود کردن قدرت راس فئودال و متمرکز کردن دولت در تضاد بود
[ترجمه ترگمان]این امر با تمایل هایله سلاسی به پایان دادن به قدرت of فئودال و متمرکز ساختن دولت مخالفت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Remember, O LORD, the children of Edom in the day of Jerusalem; who said, Rase it, rase it, even to the foundation thereof.
[ترجمه گوگل]ای خداوند، بنی ادوم را در روز اورشلیم به خاطر بیاور که گفت: آن را بالا ببرید، بالا ببرید، حتی تا پایه آن
[ترجمه ترگمان]به یاد داشته باشید که عیسی مسیح، فرزندان of در روز اورشلیم؛ کسی که می گفت، آن را Rase، و حتی به بنیان آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We are going to move ahead trying to solve this drug problem and rase her immune system.
[ترجمه گوگل]ما در تلاشیم تا این مشکل دارویی را حل کنیم و سیستم ایمنی بدن او را تقویت کنیم
[ترجمه ترگمان]ما می خواهیم به جلو حرکت کنیم تا این مشکل دارو را حل کنیم و سیستم ایمنی او را کنترل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

محو کردن (فعل)
erase, eliminate, annihilate, expunge, obliterate, blur, wipe out, deface, blot out, disfeature, cause to disappear, raze, efface, rase

تراشیدن (فعل)
erase, carve, scrape, face, grain, trim, expunge, pare, grave, shave, whittle, excoriate, exfoliate, raze, rase, resect

خراشیدن (فعل)
erase, scratch, scrape, graze, chafe, scrub, glance, scab, rase

له کردن (فعل)
squelch, weigh, squash, pummel, contuse, quash, maul, squish, mangle, squeeze, rase, scotch

ستردن (فعل)
erase, scrape, scrub, obliterate, shave, raze, efface, rase

با خاک یکسان کردن (فعل)
rase

خراش دادن (فعل)
scratch, scrub, rase

انگلیسی به انگلیسی

• raze, tear down, demolish; scrape off, shave away with a knife

پیشنهاد کاربران

بپرس