rascally

/ˈræskəli//ˈrɑːskəli/

رذل مانند، بی شرفانه، نابکارانه، سفله، از روی پستی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: resembling or characteristic of a rascal; knavish; mischievous.
قید ( adverb )
• : تعریف: like a rascal; knavishly; mischievously.

جمله های نمونه

1. Indeed, they could have been Hal and his rascally crew. There is no shortage of anecdote or incident at Oxford.
[ترجمه گوگل]در واقع، آنها می توانستند هال و خدمه شرور او باشند در آکسفورد حکایت یا حادثه کم نیست
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، آن ها ممکن بود هل و جاشو ان رذل باشند هیچ کمبودی در روایت یا حادثه در دانشگاه آکسفورد وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A rascally witness makes a mockery of justice, And the mouth of the wicked spreads iniquity.
[ترجمه گوگل]شاهد شریر عدالت را مسخره می کند و دهان شریر ناراستی را می گستراند
[ترجمه ترگمان]یک شاهد رذل مظهر عدالت است و دهان شرارت و شرارت بار دیگر در میان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It is just a shameless rascally crazy dog broken spine fed by American.
[ترجمه گوگل]این فقط یک سگ دیوانه بی شرم است که ستون فقراتش را شکسته است که توسط آمریکایی تغذیه می شود
[ترجمه ترگمان]این یک مشت رذل و رذل است که ستون فقرات یک سگ آمریکایی را خرد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They said Kelso got some rascally adventurer, some Belgian brute, to insult his son - in - law in public.
[ترجمه گوگل]آنها گفتند که کلسو یک ماجراجوی شرور، وحشی بلژیکی را برای توهین به دامادش در ملاء عام گرفتار کرد
[ترجمه ترگمان]آن ها گفتند که کلسو، یک ماجراجو رذل، یک حیوان وحشی بلژیکی، برای اهانت به پسرش در ملا عام به او توهین کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They stumble across a ghost town inhabited by a rascally gold prospector.
[ترجمه گوگل]آنها به طور تصادفی با یک شهر ارواح روبرو می شوند که در آن یک جوینده شرور طلا زندگی می کند
[ترجمه ترگمان]سکندری خوردند و سکندری خوران از شهری که یک جوینده طلا در آن سکونت داشتند عبور کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Ms Taiwan: Can't work at all, but still brag and quibble rascally.
[ترجمه گوگل]خانم تایوان: اصلاً نمی‌توانم کار کنم، اما همچنان لاف می‌زنم و حیله‌گرانه حرف می‌زنیم
[ترجمه ترگمان]خانم تایوان: اصلا نمی تواند کار کند، اما هنوز لاف و quibble و quibble است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• roguishly, mischievously, like a scoundrel
someone who is rascally behaves badly or dishonestly, but in a way which does not really make you angry.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : rascality / rascalism
✅️ صفت ( adjective ) : rascal
✅️ قید ( adverb ) : rascally

بپرس