ras

جمله های نمونه

1. During the ensuing days every Ras and chieftain in the country must have been camped in and around Addis Ababa.
[ترجمه گوگل]در روزهای بعد، همه راس ها و سرداران کشور باید در آدیس آبابا و اطراف آن اردو زده باشند
[ترجمه ترگمان]در طی روزه ای بعد، هر راس راس و رئیس در کشور باید در اطراف آدیس آبابا مستقر شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. So it seems that Ras can be activated by merely increasing the total cellular concentration of activator, without requiring receptor-dependent modification.
[ترجمه گوگل]بنابراین به نظر می رسد که Ras را می توان تنها با افزایش غلظت کل سلولی فعال کننده، بدون نیاز به اصلاح وابسته به گیرنده فعال کرد
[ترجمه ترگمان]بنابراین به نظر می رسد راس می تواند با افزایش غلظت کل سلولی فعال کننده، بدون نیاز به تغییر وابسته به گیرنده، فعال شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. On 10 April 1911 Ras Tasamma, the Regent, died of a stroke.
[ترجمه گوگل]در 10 آوریل 1911 راس تاسما، نایب السلطنه بر اثر سکته مغزی درگذشت
[ترجمه ترگمان]در ۱۰ آوریل ۱۹۱۱، راس Tasamma، نایب السلطنه، براثر سکته درگذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Other workers have found ras gene mutations in between 39% and 47% of colorectal cancers.
[ترجمه گوگل]سایر کارگران جهش‌های ژن ras را در بین 39 تا 47 درصد از سرطان‌های کولورکتال یافته‌اند
[ترجمه ترگمان]سایر کارگران ras ژن ras را بین ۳۹ % و ۴۷ % سرطان های روده بزرگ پیدا کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ras Gugsa was killed and his army routed.
[ترجمه گوگل]راس گوگسا کشته شد و ارتش او شکست خورد
[ترجمه ترگمان]راس Gugsa کشته شد و ارتش او شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Invitro ras and p53 mutants cooperate to transform primary rat cells into cells capable of lethal tumourigenesis.
[ترجمه گوگل]Invitro ras و جهش p53 برای تبدیل سلول‌های اولیه موش به سلول‌هایی با قابلیت تومورزایی کشنده همکاری می‌کنند
[ترجمه ترگمان]invitro ras و p۵۳ p۵۳ با تبدیل سلول های موش اولیه به سلول هایی که قادر به tumourigenesis مرگبار هستند، هم کاری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It Ras more practical uses, better reliability, easier operations and greater effect than previous ones, and it's an ideal dialyser ruse device.
[ترجمه گوگل]این راس از کاربردهای عملی تر، قابلیت اطمینان بهتر، عملیات آسان تر و اثرگذاری بیشتر نسبت به موارد قبلی برخوردار است و یک دستگاه دیالیزور ایده آل است
[ترجمه ترگمان]استفاده عملی بیشتر، قابلیت اعتماد بهتر، عملیات آسان تر و تاثیر بیشتر نسبت به موارد قبلی است، و این یک حیله حیله dialyser ایده آل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This should be configured automatically for EJB modules; you may need to add WAS_50_PLUGINDIR/lib/ras. jar for Web modules (Figure .
[ترجمه گوگل]این باید به طور خودکار برای ماژول های EJB پیکربندی شود ممکن است لازم باشد WAS_50_PLUGINDIR/lib/ras را اضافه کنید jar برای ماژول های وب (شکل
[ترجمه ترگمان]این کار باید به طور خودکار برای ماژول های EJB پیکربندی شود؛ شما ممکن است نیاز به اضافه کردن ۵۰ - PLUGINDIR \/ lib \/ ras داشته باشید jar برای پیمانه های وب (شکل ۲
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They created the Reusable Asset Specification (RAS) to answer these questions and then submitted it to the OMG (Object Management Group), which adopted it as a standard in 200
[ترجمه گوگل]آنها مشخصات دارایی قابل استفاده مجدد (RAS) را برای پاسخ به این سؤالات ایجاد کردند و سپس آن را به OMG (گروه مدیریت اشیا) ارسال کردند، که آن را به عنوان یک استاندارد در سال 200 پذیرفت
[ترجمه ترگمان]آن ها مشخصات دارایی Reusable را ایجاد کردند تا به این سوالات پاسخ دهند و سپس آن را به OMG (گروه مدیریت شی)تسلیم کردند، که آن را به عنوان استاندارد در ۲۰۰ انتخاب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The name Rastafari is derived from Ras meaning head which is an Ethiopian word for Duke, Earl or King.
[ترجمه گوگل]نام راستافاری از راس به معنای سر گرفته شده است که یک کلمه اتیوپیایی برای دوک، ارل یا پادشاه است
[ترجمه ترگمان]نام Rastafari از راس meaning مشتق شده است که یک واژه اتیوپی برای دوک، ارل یا کینگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Continuing activation of ras gene will lead to cell proliferation and cause immortal cells.
[ترجمه گوگل]ادامه فعال شدن ژن ras منجر به تکثیر سلولی و سلول های جاودانه می شود
[ترجمه ترگمان]ادامه فعالیت ژن ras منجر به تکثیر سلولی و ایجاد سلول های فناناپذیر خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For instance, RAS cells developed into tumors when a wound was induced in the tissue.
[ترجمه گوگل]برای مثال، سلول‌های RAS با ایجاد زخم در بافت به تومور تبدیل شدند
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، زمانی که زخم در بافت ایجاد شد، سلول های RAS به تومورها تبدیل شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Conclusbo : It'suggsts that ras gene aed p 53 gene mutation may be related with L - form infedtbo.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: نشان می‌دهد که ژن ras منجر به جهش ژن p53 ممکن است با L-form infedtbo مرتبط باشد
[ترجمه ترگمان]Conclusbo: به نظر می رسد که ژن ras جهش ژنی ۵۳ p ممکن است با L - form infedtbo مرتبط باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. POWER7 memory architecture uses high reliability, availability, and serviceability (RAS), high performance, and low power consumption memory.
[ترجمه گوگل]معماری حافظه POWER7 از قابلیت اطمینان، در دسترس بودن و قابلیت سرویس دهی (RAS)، عملکرد بالا و حافظه کم مصرف استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]معماری حافظه اشتراکی از قابلیت اطمینان، در دسترس بودن، و قابلیت استفاده (راس)، عملکرد بالا و حافظه مصرفی پایین استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

کلمات اختصاری

عبارت کامل: Reticular Activating System
موضوع: علمی
شبکه ای کوچک از یاخته ها به طول حدود ده سانتی متر ، که از ریشه مغز پرتو می افکند ، " دستگاه فعال کنند مشبک " نام دارد. این شبکه تقریباً به شکل و اندازه یک چهارم سیب است. با وجود پیچیدگی ساختمان این شبکه ، طرز کار آن ساده است : شبکه تعیین میکند که شما به چه اموری توجه داشته باشید و از چه کارهایی صرف نظر کنید. شاید بتوان آن را به نوعی غربال اندیشه یا غربال ذهنی تشبیه نمود. چنانچه می دانید اطلاعات و داده های بیرونی ما بسیار زیاد است و اگر مغز بخواهد در هر لحظه به همه آنها بیندیشد ، دیوانه می شویم ! ما پیوسته به وسیله محرکهای بیرونی درحال بمباران اطلاعاتی هستیم در حالی که شعور آگاه ما تنها می تواند به عوامل محدودی توجه کند. به همین سبب آنها را مورد بررسی قرار می دهد و آنهایی را انتخاب می کند که از نظر وی دارای اهمیت باشد و به اصطلاح ، داده ها را پردازش می کند و از این رو ، ما تنها بخشی از واقعیتهای پیرامون خود را در می یابیم.

تخصصی

[زمین شناسی] دماغه - دماغه یا ترقیق. ریشه کلمه: عربی رأس، سر یا نوک.

انگلیسی به انگلیسی

• feature of windows nt which enables users to log in to a system via modem or network connection (computers)

پیشنهاد کاربران

بپرس