1. snow is a rarity here
در اینجا برف نادر است.
2. fresh fruit was a rarity in army messes
در ناهارخانه های ارتشی میوه ی تازه نادر بود.
3. in this region earthquakes happen with extreme rarity
در این سرزمین زلزله بسیار به ندرت رخ می دهد.
4. Sontag has always been that rarity, a glamorous intellectual.
[ترجمه گوگل]سونتاگ همیشه از آن نادر بودن، یک روشنفکر پر زرق و برق بوده است
[ترجمه ترگمان]Sontag همیشه این نادر بودن، یک روشنفکر فریبنده بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Visitors were a rarity in the village.
[ترجمه گوگل]بازدیدکنندگان در روستا چیز کمیاب بودند
[ترجمه ترگمان]بازدید کنندگان در روستا بندرت اتفاق می افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Rain is a rarity in the desert.
[ترجمه گوگل]باران در بیابان نادر است
[ترجمه ترگمان]باران در صحرا بندرت اتفاق می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Such stamps are expensive because of their rarity.
[ترجمه گوگل]چنین تمبرهایی به دلیل کمیاب بودنشان گران هستند
[ترجمه ترگمان]این تمبر به خاطر کمیابی آن ها گران قیمت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It was a real prize due to its rarity and good condition.
[ترجمه گوگل]به دلیل کمیاب بودن و شرایط خوبش یک جایزه واقعی بود
[ترجمه ترگمان]این یک جایزه واقعی به خاطر نادر بودن و شرایط خوب آن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. These stamps have great rarity value.
[ترجمه گوگل]این تمبرها ارزش کمیاب بالایی دارند
[ترجمه ترگمان]این تمبرهای ارزش کمیابی زیادی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Prices range from £5-£90, depending on the rarity of the year and the number of collectors within that market.
[ترجمه گوگل]بسته به نادر بودن سال و تعداد کلکسیونرها در آن بازار، قیمت ها از 5 تا 90 پوند متغیر است
[ترجمه ترگمان]قیمت از ۵ تا ۹۰ پوند، بسته به نادر بودن سال و تعداد جمع کنندگان در آن بازار، متغیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Among wild creatures rarity is a relative condition, not always determined on the basis of actual numbers.
[ترجمه گوگل]در میان موجودات وحشی نادر بودن یک وضعیت نسبی است که همیشه بر اساس تعداد واقعی تعیین نمی شود
[ترجمه ترگمان]در بین موجودات وحشی نادر بودن یک وضعیت نسبی است و همیشه براساس اعداد حقیقی تعیین نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It had central heating, a rarity in the experience of people like us who depended on open coal fires.
[ترجمه گوگل]گرمایش مرکزی داشت که در تجربه افرادی مثل ما که به آتشهای باز زغال سنگ وابسته بودند، نادر بود
[ترجمه ترگمان]گرمایش مرکزی بود، نادر بودن در تجربه افرادی مانند ما که به سوختن زغال سنگ وابسته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Avoid detached signatures, unless they are of extreme rarity and unimpeachable authenticity.
[ترجمه گوگل]از امضاهای جدا شده خودداری کنید، مگر اینکه از اعتبار بسیار کمیاب و غیرقابل اعتراض برخوردار باشند
[ترجمه ترگمان]از امضاهای مجزا اجتناب کنید، مگر اینکه نادر بودن و اعتبار unimpeachable باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Although technical monopoly may be a rarity, as already noted markets are commonly dominated by a small number of large producers.
[ترجمه گوگل]اگرچه انحصار فنی ممکن است نادر باشد، همانطور که قبلاً اشاره شد بازارها معمولاً تحت تسلط تعداد کمی از تولیدکنندگان بزرگ هستند
[ترجمه ترگمان]اگرچه انحصار فنی ممکن است نادر باشد، همانطور که قبلا اشاره شد، بازارها معمولا توسط تعداد کمی از تولید کنندگان بزرگ تحت سلطه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید