raring

/ˈreərɪŋ//ˈreərɪŋ/

معنی: مشتاق
معانی دیگر: پر از اشتیاق

جمله های نمونه

1. he is raring to go
او مشتاق رفتن است.

2. They woke up early and were raring to go.
[ترجمه گوگل]آنها زود از خواب بیدار شدند و برای رفتن خیلی تلاش می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها صبح زود از خواب بیدار شدند و مشتاق رفتن بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The horses were raring to have a gallop.
[ترجمه گوگل]اسب‌ها برای تاختن تند تند تند می‌زدند
[ترجمه ترگمان]اسب های کالسکه سواری می کردند و چهار نعل حرکت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She is raring to get back to work after her operation.
[ترجمه گوگل]او به ندرت پس از عمل به سر کار خود باز می گردد
[ترجمه ترگمان]او مشتاق است پس از عملیات خود به سرکار برگردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She is raring to try out her new skates.
[ترجمه گوگل]او به ندرت اسکیت های جدید خود را امتحان می کند
[ترجمه ترگمان]می خواد اسکیت جدیدش رو امتحان کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The children were raring to get outdoors.
[ترجمه گوگل]بچه‌ها برای رفتن به بیرون از خانه عجولند
[ترجمه ترگمان]بچه ها برای بیرون آوردن فضای باز مشتاق بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He is raring to charge into the fray and lay down the law.
[ترجمه گوگل]او به سختی می خواهد وارد دعوا شود و قانون را وضع کند
[ترجمه ترگمان]به زور وارد معرکه می شود و قانون را زیر پا می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. At the start of the project we were raring to go but unfortunately we've lost a lot of our early enthusiasm.
[ترجمه گوگل]در ابتدای پروژه ما خیلی سخت می خواستیم برویم، اما متأسفانه ما بسیاری از اشتیاق اولیه خود را از دست داده ایم
[ترجمه ترگمان]در آغاز پروژه مشتاق رفتن بودیم، اما متاسفانه ما شور و اشتیاق زیادی را از دست داده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Labour Ministers, newly in office, were raring to go with their own legislative programme.
[ترجمه گوگل]وزرای کار، که به تازگی روی کار آمده بودند، به ندرت با برنامه قانونی خود پیش می رفتند
[ترجمه ترگمان]وزرای کار که تازه در اداره بودند برای شرکت در برنامه قانونی خود مشتاق بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. At least one other investment group was raring to go.
[ترجمه گوگل]دست‌کم یک گروه سرمایه‌گذاری دیگر به دنبال رفتن بود
[ترجمه ترگمان]حداقل یک گروه سرمایه گذاری دیگر مشتاق رفتن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Carlos was raring to go soon after leaving the hospital.
[ترجمه گوگل]کارلوس به دنبال رفتن به زودی پس از خروج از بیمارستان بود
[ترجمه ترگمان]کارلوس به زودی بعد از ترک کردن بیمارستان آماده رفتن شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I've kept myself fit and I was raring to go.
[ترجمه گوگل]من خودم را تناسب اندام نگه داشته ام و خیلی مشتاق بودم که بروم
[ترجمه ترگمان]خودم را سالم نگه داشتم و آماده رفتن بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. All cut up but raring to go.
[ترجمه گوگل]همه قطع شده اند اما به ندرت باید بروند
[ترجمه ترگمان] همه چیز به جز \"raring\" قطع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. All kitted out for terrestrial habitation and raring to go?
[ترجمه گوگل]همه چیز برای سکونت در زمین و کمیاب برای رفتن آماده شده است؟
[ترجمه ترگمان]همه kitted برای habitation زمینی و raring برای رفتن است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Hopefully we can get everyone back and raring to go ahead of the Man City game.
[ترجمه گوگل]امیدواریم بتوانیم همه را به عقب برگردانیم و مشتاق باشیم تا بازی من سیتی را پیش ببریم
[ترجمه ترگمان]امیدواریم بتوانیم همه را عقب و مشتاق کنیم تا جلوتر از بازی \"مرد\" برویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مشتاق (صفت)
anxious, impatient, willing, longing, strenuous, earnest, studious, keen, agog, solicitous, eager, enthusiastic, aspiring, avid, wistful, desirous, appetent, fond, thirsty, lickerish, athirst, hungry, breathless, fervid, full of desire, perfervid, raring, wishful

انگلیسی به انگلیسی

• eager, excited, anxious, enthusiastic
if you are raring to do something, you are very eager to do it.

پیشنهاد کاربران

برای انجام کاری اشتیاق داشتن
very enthusiastic and eager to do something
مایل و راغب، مشتاق، شیفته، آرزومند
"she was raring to get back to her work"

بپرس