rareness


کمیابی، ندرت

جمله های نمونه

1. His rareness disinclined me to grant his request.
[ترجمه گوگل]نادر بودن او من را از اجابت درخواستش منصرف کرد
[ترجمه ترگمان]rareness از من بی میل نبود که تقاضایش را برآورده کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Our products are famous for their rareness and beauty.
[ترجمه گوگل]محصولات ما به دلیل کمیاب بودن و زیبایی خود مشهور هستند
[ترجمه ترگمان]محصولات ما به خاطر زیبایی و زیبایی شان مشهور هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It is endowed with those characteristics such as particularity, diversity, rareness and culture.
[ترجمه گوگل]دارای ویژگی هایی مانند خاص بودن، تنوع، نادر بودن و فرهنگ است
[ترجمه ترگمان]این ویژگی به ویژگی هایی مثل particularity، تنوع، فرهنگ و فرهنگ داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The public belonging property of natural resources and capital rareness are its condition.
[ترجمه گوگل]مالکیت عمومی منابع طبیعی و کمیاب بودن سرمایه شرط آن است
[ترجمه ترگمان]اموال عمومی منابع طبیعی و rareness سرمایه شرایط آن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Monks and nuns who prophesy are not of that rareness.
[ترجمه گوگل]راهبه‌ها و راهبه‌هایی که پیش‌گویی می‌کنند از آن نادر نیستند
[ترجمه ترگمان]مان کس و راهبه ها که پیشگویی می کنند از آن rareness نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The beauty of rime in the Songhua River is characterized by grandeur and rareness.
[ترجمه گوگل]زیبایی ریم در رودخانه Songhua با عظمت و کمیاب مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]زیبایی of در رودخانه Songhua با شکوه و rareness مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• uncommonness, unusualness, scarceness

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : rarity / rareness
✅️ صفت ( adjective ) : rare
✅️ قید ( adverb ) : rarely

بپرس