معنی: تصفیه کردن، رقیق کردنمعانی دیگر: (به ویژه هوا) رقیق کردن یا شدن، کم چگالی کردن یا شدن، کم تراکم کردن یا شدن، مهذب کردن، والا کردن، عالی کردن، rarify رقیق کردن، منبسط کردن
• (2)تعریف: to make rarer or less dense. • مترادف: attenuate, thin • مشابه: dilute, diminish, reduce, sublimate, weaken
- The air is rarefied at this high altitude.
[ترجمه منصور پورامینی] در این ارتفاع زیاد ( بلندا ) هوا خیلی رقیق است
|
[ترجمه گوگل] هوا در این ارتفاع بالا کمیاب است [ترجمه ترگمان] هوا در این ارتفاع بالا خفه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• (1)تعریف: to become purer. • مترادف: clear, purge, purify
• (2)تعریف: to become thin or less dense. • مترادف: attenuate, thin • مشابه: dilute, diminish, weaken
جمله های نمونه
1. Everyone ought to rarefy his spiritual life.
[ترجمه منصور پورامینی] بر هر کس لازم است که زندگی روحانی خود را بهبود بخشد. ( متعالی نماید )
|
[ترجمه گوگل]هر کس باید زندگی معنوی خود را کمیاب کند [ترجمه ترگمان]همه باید از زندگی معنوی او پیروی کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Climbers may experience difficulty breathing in the rarefied air at high altitudes.
[ترجمه منصور پورامینی] ارتفاعات بلند ممکن است کوهنوردان را دچار سختی تنفس نماید
|
[ترجمه ساراه پاتر] کوهنوردان ممکن است دچار سختی تنفس در هوای رقیق ارتفاعات بلند شوند
|
[ترجمه گوگل]کوهنوردان ممکن است در هوای کمیاب در ارتفاعات بالا دچار مشکل در تنفس شوند [ترجمه ترگمان]climbers ممکن است مشکل تنفس در هوای رقیق در ارتفاعات بالا را تجربه کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The air rarefies at the top of the mountain.
[ترجمه ساراه پاتر] هوا دربالای کوه رقیق میشود ( کم تراکم میشود )
|
[ترجمه گوگل]هوا در بالای کوه نادر است [ترجمه ترگمان]هوا در بالای کوه حرکت می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It is important for the state's future administrators to get out of the rarefied air of the capital.
[ترجمه گوگل]برای مدیران آینده ایالت مهم است که از هوای نادر پایتخت خارج شوند [ترجمه ترگمان]برای مدیران آینده دولت مهم است که از هوای رقیق پایتخت خارج شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Not many of those present had first-hand knowledge of such rarefied accommodation, but they took his meaning.
[ترجمه گوگل]بسیاری از حاضران از چنین اقامتگاه کمیاب آگاهی دست اولی نداشتند، اما معنای او را درک کردند [ترجمه ترگمان]بسیاری از افراد حاضر دانش دست اولی از این مسکن رقیق داشتند، اما معنای او را می گرفتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Increasingly, retailers and manufacturers are questioning whether Gore can continue to thrive at such rarefied levels.
[ترجمه گوگل]به طور فزایندهای، خردهفروشان و تولیدکنندگان این سوال را مطرح میکنند که آیا گور میتواند در چنین سطوح نادری به رشد خود ادامه دهد یا خیر [ترجمه ترگمان]به طور فزاینده ای، خرده فروشان و تولید کنندگان می پرسند که آیا گور می تواند در چنین سطوح بالایی رشد کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. You might take tea in the rarefied surroundings of Eickhof, a cafe of quite overwhelming temptation for cake-lovers.
[ترجمه گوگل]ممکن است در محیط کمیاب ایخوف، چای بنوشید، کافهای که برای دوستداران کیک وسوسه بسیار زیادی دارد [ترجمه ترگمان]ممکن است در محیط لطیف Eickhof، یک کافه پر از وسوسه کننده برای عشاق، صرف کنی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A modular structure would also have the advantage of helping to avoid too rarefied an approach.
[ترجمه گوگل]یک ساختار مدولار همچنین این مزیت را دارد که به جلوگیری از رویکرد بسیار نادر کمک می کند [ترجمه ترگمان]یک ساختار پیمانه ای نیز از این مزیت برخوردار است که به اجتناب از نزدیک شدن بیش از حد نزدیک شدن یک رویکرد کمک می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. What magic did these brothers possess that had catapulted them into the rarefied atmosphere of the multi-billionaires.
[ترجمه گوگل]این برادران چه جادویی داشتند که آنها را وارد فضای کمیاب مولتی میلیاردرها کرده بود [ترجمه ترگمان]چیزی که این برادرها می کردند این بود که آن ها را به محیط حساس چند میلیاردر انداخته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The program helped talented people develop the rarefied skills of a Disney animator, and it became a fixture of the studio.
[ترجمه گوگل]این برنامه به افراد با استعداد کمک کرد تا مهارت های کمیاب یک انیماتور دیزنی را توسعه دهند و به یکی از وسایل ثابت استودیو تبدیل شد [ترجمه ترگمان]این برنامه به افراد مستعد کمک کرد تا مهارت های rarefied یک انیمیشن دیزنی را توسعه دهند، و این برنامه تبدیل به یک نمایش در استودیو شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Upward-moving atmospheric waves could greatly heat a rarefied atmosphere.
[ترجمه گوگل]امواج جوی که به سمت بالا حرکت می کنند می توانند اتمسفر کمیاب را تا حد زیادی گرم کنند [ترجمه ترگمان]امواج جوی در حال حرکت رو به بالا می تواند به شدت یک جو رقیق را گرم کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Even in the rarefied world of foreign correspondents, Simon is a standout.
[ترجمه گوگل]حتی در دنیای کمیاب خبرنگاران خارجی، سایمون یک فرد برجسته است [ترجمه ترگمان]حتی در دنیای لطیف خبرنگاران خارجی، سایمون یک بازیکن برجسته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. So it's still in rarefied air, the Mercedes V12 S-class being the only saloon to come close.
[ترجمه گوگل]بنابراین هنوز در هوای کمیاب است، مرسدس V12 کلاس S تنها سالنی است که نزدیک می شود [ترجمه ترگمان]پس هنوز در هوای لطیف است که تنها میخانه است که نزدیک است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Nor are the problems confined to the rarefied atmosphere of corporate boardrooms.
[ترجمه گوگل]همچنین مشکلات به فضای نادر اتاق های هیئت مدیره شرکت ها محدود نمی شود [ترجمه ترگمان]مشکلات محدود به فضای رقیق of شرکت نیستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید