rapidness

جمله های نمونه

1. To obtain rapidness in batch measuring of aperture, a system of electronic plug gauge, based on RIM-FODS, was put forward.
[ترجمه گوگل]برای به دست آوردن سرعت در اندازه گیری دسته ای دیافراگم، یک سیستم پلاگین سنج الکترونیکی بر اساس RIM-FODS ارائه شد
[ترجمه ترگمان]برای به دست آوردن rapidness در اندازه گیری دسته ای از دیافراگم، یک سیستم of الکترونیکی، مبتنی بر ضد ماهواره RIM - FODS، به جلو گذاشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. High accuracy, rapidness and automation are the growth trends of low producing well metering.
[ترجمه گوگل]دقت بالا، سرعت و اتوماسیون روندهای رشد اندازه گیری چاه کم تولید هستند
[ترجمه ترگمان]دقت بالا، rapidness و اتوماسیون روند رشد تولید خوب تولید کننده پایین هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Because of the excellence of simpleness and rapidness, ultrasonic is applied in the engineering comprehensively.
[ترجمه گوگل]به دلیل عالی بودن سادگی و سرعت، فراصوت به طور جامع در مهندسی کاربرد دارد
[ترجمه ترگمان]به دلیل برتری simpleness و rapidness، مافوق صوت در مهندسی به صورت جامع اعمال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Once infringement happens, because of rapidness of spreading news, obligee will suffer irretrievable loss.
[ترجمه گوگل]به محض وقوع تخلف، به دلیل سرعت انتشار اخبار، متعهدله متحمل زیان جبران ناپذیری خواهد شد
[ترجمه ترگمان]وقتی تخلف رخ می دهد، به دلیل انتشار اخبار، obligee از دست دادن irretrievable رنج می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Using the rapidness, high degree of accuracy and emendable on line of FPGA, an intelligent interface module was designed.
[ترجمه گوگل]با استفاده از سرعت، دقت بالا و قابل اصلاح روی خط FPGA، یک ماژول رابط هوشمند طراحی شد
[ترجمه ترگمان]با استفاده از rapidness، میزان بالای دقت و دقت در خط FPGA، یک ماژول رابط هوشمند طراحی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Conclusion This method is characterized by convenience, rapidness and accuracy and is successfully applied to the production of cefradine capsules.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری این روش با راحتی، سرعت و دقت مشخص می شود و با موفقیت در تولید کپسول سفرادین استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری این روش با راحتی، rapidness و دقت مشخص می شود و با موفقیت به تولید کپسول cefradine اعمال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Technique of non - destructive detection, characterized by non - destruction, rapidness, convenience and economy, is employed extensively.
[ترجمه گوگل]تکنیک تشخیص غیر مخرب، که با عدم تخریب، سرعت، راحتی و صرفه جویی مشخص می شود، به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]تکنیک تشخیص غیر مخرب، که با non، rapidness، راحتی و اقتصاد مشخص می شود به طور گسترده به کار گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The testing indicates that this device can realize synchronization operation with high-accuracy, rapidness and reliability.
[ترجمه گوگل]آزمایش نشان می دهد که این دستگاه می تواند عملیات همگام سازی را با دقت، سرعت و قابلیت اطمینان بالا انجام دهد
[ترجمه ترگمان]این تست نشان می دهد که این دستگاه می تواند عملیات همزمانی با دقت بالا، قابلیت اطمینان و قابلیت اطمینان را تحقق بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This method has feature of fewer solvents, easy operation and rapidness.
[ترجمه گوگل]این روش دارای ویژگی حلال کمتر، عملکرد آسان و سرعت است
[ترجمه ترگمان]این روش دارای ویژگی حلال های کم تر، عملیات آسان و rapidness است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. ConclusionThis method has feature of fewer solvents, easy operation and rapidness.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری این روش دارای ویژگی حلال کمتر، عملیات آسان و سرعت است
[ترجمه ترگمان]روش ConclusionThis دارای ویژگی حلال های کم تر، عملیات آسان و rapidness است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Finally, this system should perfect supervision of higher education. Reformatory of higher education should carry through more rapidness and science.
[ترجمه گوگل]در نهایت این سیستم باید نظارت کاملی بر آموزش عالی داشته باشد اصلاح آموزش عالی باید سرعت و علم بیشتری را طی کند
[ترجمه ترگمان]در نهایت، این سیستم باید نظارت کامل بر آموزش عالی داشته باشد آموزش عالی آموزش عالی باید از طریق دانش و دانش بیشتری انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• speediness, swiftness, quickness, quality of being fast

پیشنهاد کاربران