• (1)تعریف: of guns, designed to fire shots in rapid succession.
• (2)تعریف: occurring in quick sequence, as questions.
پیشنهاد کاربران
🔸 معادل فارسی: - شلیک سریع - پیاپی / پشت سرهم - تند و بی وقفه - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( نظامی – اصلی ) :** به معنای شلیک سریع و پیاپی گلوله ها از یک سلاح. مثال: *The soldiers used rapid - fire rifles. * ... [مشاهده متن کامل]
سربازان از تفنگ های شلیک سریع استفاده کردند. 2. ** ( محاوره ای/رسانه ای – کاربردی ) :** برای توصیف گفتار یا پرسش های سریع و پشت سرهم. مثال: *The interviewer asked rapid - fire questions. * مصاحبه گر پرسش های پشت سرهم مطرح کرد. - - - 🔸 مترادف ها: quick succession – fast - paced – nonstop – machine - gun style – continuous - - - - در انگلیسی روزمره، *rapid - fire* بیشتر برای سبک گفتار یا پرسش های سریع استفاده می شود. - در رسانه ها، �rapid - fire debate� یعنی مناظره ای با پرسش های سریع و کوتاه.
به قول خودمون "رگباری"
بدون وقفه - بدون مکث - تندتند - یکسره - یک نفس - بدون گیر