raphe


(کالبد شناسی) درز، چین، ستیغ، (گیاه شناسی) شیار تخمک، رافه، دانه دم، درز جنین

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: raphae
• : تعریف: a seamlike ridge between two halves of a bilaterally symmetrical organ or structure such as the scrotum, the coats of certain seeds, or the valves of certain diatom shells.

جمله های نمونه

1. The bacteria may speed up learning because the Raphe nuclei stimulate a brain region called the hippocampus, which handles spatial memory, she says.
[ترجمه گوگل]او می‌گوید که باکتری‌ها ممکن است یادگیری را تسریع کنند زیرا هسته‌های رافه ناحیه‌ای از مغز به نام هیپوکامپ را تحریک می‌کنند که حافظه فضایی را کنترل می‌کند
[ترجمه ترگمان]او می گوید که این باکتری ها ممکن است یادگیری را تسریع کنند چون هسته Raphe، یک منطقه مغزی بنام هیپوکامپ را تحریک می کند، که حافظه فضایی را کنترل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The effects of electrical damage of the nucleus raphe magnuson gastric acid output and serum gastrin level in anesthetized rats were observed.
[ترجمه گوگل]اثرات آسیب الکتریکی هسته رافه مگنوزون برون ده اسید معده و سطح گاسترین سرم در موش های بیهوش مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]اثرات آسیب الکتریکی به هسته raphe magnuson gastric gastric و سطح gastrin سرم در موش های anesthetized مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Serotonin neurons originate in the raphe nucleus, near the base of the brain and, with long, threadlike extensions known as axons reach more distant regions.
[ترجمه گوگل]نورون‌های سروتونین از هسته رافه، در نزدیکی قاعده مغز منشأ می‌گیرند و با امتدادهای نخ مانند طولانی که به نام آکسون‌ها شناخته می‌شوند، به مناطق دورتر می‌رسند
[ترجمه ترگمان]نورون های سروتونین در هسته raphe نزدیک پایه مغز قرار می گیرند و با پسوندهای قدیمی و threadlike شناخته شده به عنوان آکسون ها به مناطق دورتر می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Objective:To investigate the relationship between the Nucleus Raphe Magnus(NRM) and the acupuncture-effect on the stomach.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی رابطه بین هسته رافه مگنوس (NRM) و اثر طب سوزنی بر روی معده
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی رابطه بین Nucleus Raphe Magnus (NRM)و اثر طب سوزنی بر روی معده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The cytoarchitecture of the raphe nuclei of the brain stem in the tree shrew was studied with Nissl's method.
[ترجمه گوگل]ساختار سیتومعماری هسته‌های رافه ساقه مغز در شال درخت با روش Nissl مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]The هسته raphe ساقه مغز در shrew درخت با روش Nissl بررسی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Double labeled neurons were also observed in the raphe nucleus, the lateral paragigantocellular nucleus, and the vestibular nucleus.
[ترجمه گوگل]نورون‌های دارای برچسب دوگانه نیز در هسته رافه، هسته پاراژیگانتوسلولار جانبی و هسته دهلیزی مشاهده شدند
[ترجمه ترگمان]نورون ها با برچسب دوبل نیز در هسته raphe، هسته paragigantocellular جانبی و هسته دهلیزی نیز مشاهده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective To identify the electrophysiological relationship between dorsal raphe ( DR ) and habenular nucleus ( Hb ).
[ترجمه گوگل]هدف شناسایی رابطه الکتروفیزیولوژیکی بین رافه پشتی (DR) و هسته هابنولار (Hb)
[ترجمه ترگمان]هدف شناسایی رابطه electrophysiological بین هسته های پشتی (DR)و هسته habenular (هموگلوبین)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective To investigate the efferent pathway from the dorsal raphe nucleus to the inner ear.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی مسیر وابران از هسته رافه پشتی به گوش داخلی
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی مسیر efferent از هسته raphe پشتی به گوش داخلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The hippocampus can change the activity of lateral habenular nucleus-nucleus raphe magnus system, by which the transmission of pain impulses can be controlled.
[ترجمه گوگل]هیپوکامپ می تواند فعالیت سیستم هسته-هسته رافه مگنوس جانبی هابنولار را تغییر دهد، که توسط آن می توان انتقال تکانه های درد را کنترل کرد
[ترجمه ترگمان]هیپوکامپ می تواند فعالیت هسته مرکزی هسته - lateral را تغییر دهد، که بوسیله آن انتقال تکانش های درد را می توان کنترل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Retrograde tracing revealed that regenerated axons originated from brain stem nuclei, including red nucleus, locus coeruleus, raphe nucleus, vestibular nucleus, and reticular formation.
[ترجمه گوگل]ردیابی رتروگراد نشان داد که آکسون‌های بازسازی‌شده از هسته‌های ساقه مغز، از جمله هسته قرمز، لوکوس سرولئوس، هسته رافه، هسته دهلیزی، و تشکیل شبکه منشأ می‌گیرند
[ترجمه ترگمان]ردیابی Retrograde آشکار می کند که آکسون ها regenerated از هسته های ساقه مغز نشات می گیرند، از جمله هسته قرمز، هسته locus، هسته raphe، و شکل گیری reticular
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The results showed that the location of broken shell occurred at the top of castor capsule raphe when pressure load was on the top of castor capsule.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که محل شکستگی پوسته در بالای کپسول رافه کرچک زمانی رخ می‌دهد که بار فشاری روی بالای کپسول کرچک قرار داشته باشد
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که موقعیت پوسته شکسته در بالای کپسول نجات، هنگامی رخ داد که بار فشار در بالای کپسول castor قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In the mesencephalon, OXB-IR fibers were located in the central gray substance, superior and inferior colliculi, interpeduncular nucleus and raphe nuclei.
[ترجمه گوگل]در مزانسفالون، الیاف OXB-IR در ماده خاکستری مرکزی، کولیکول های فوقانی و تحتانی، هسته بین ساقه ای و هسته های رافه قرار داشتند
[ترجمه ترگمان]در the، الیاف OXB - IR در ماده خاکستری مرکزی، colliculi و تحتانی inferior، هسته interpeduncular و هسته raphe قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The present experiment showed that the SP-like immunoreactive perikarya is located in the median raphe nuclei of the rat.
[ترجمه گوگل]آزمایش حاضر نشان داد که پریکاریای واکنش‌پذیر مانند SP در هسته‌های رافه متوسط ​​موش صحرایی قرار دارد
[ترجمه ترگمان]آزمایش حاضر نشان داد که the SP مانند immunoreactive perikarya در هسته raphe میانه موش قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. That action stimulates a brain structure called the dorsal raphe nucleus.
[ترجمه گوگل]این عمل ساختار مغزی به نام هسته رافه پشتی را تحریک می کند
[ترجمه ترگمان]این عمل، ساختار مغز را تحریک می کند که هسته raphe نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• seam joining two halves or parts of a body part (anatomy); median line of the cell wall of a diatom (botany)

پیشنهاد کاربران

raphe ( زیست شناسی - علوم گیاهی )
واژه مصوب: نقش بند
تعریف: برآمدگی یا شیاری بر روی پوستۀ دانه که در محل جوش خوردن دانه به بند ناف ایجاد می شود
سجاف؛ شکاف

بپرس