🔸 معادل فارسی:
• تنبیه کردن ( اغلب به صورت نمادین یا ملایم )
• تذکر دادن
• در محاوره: یه گوشمالی دادن یا اخطار گرفتن
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( معنای واقعی – اصلی ) :** ضربه ی سبک با خط کش یا چوب روی بند انگشتان، به عنوان تنبیه سنتی در مدارس قدیمی.
... [مشاهده متن کامل]
- مثال: *The teacher used to rap students’ knuckles for misbehavior. *
معلم برای بی انضباطی دانش آموزان **روی بند انگشتانشان ضربه می زد**.
2. ** ( استعاری – کاربردی ) :** تذکر یا تنبیه ملایم از سوی مقام بالاتر ( مدیر، والدین، قانون ) .
- مثال: *The company was rapped on the knuckles for breaking regulations. *
شرکت برای نقض مقررات **تذکر گرفت**.
- - -
🔸 مترادف ها:
rebuke – reprimand – scold – admonish – give a warning
- - -
🔸 مثال ها:
• *He was rapped on the knuckles for being late. *
او برای دیر آمدن **تذکر گرفت**.
• *The government rapped the company’s knuckles over safety violations. *
دولت بابت نقض ایمنی به شرکت **اخطار داد**.
• *She rapped his knuckles for forgetting the homework. *
او بابت فراموش کردن تکلیف، **به او گوشمالی داد**.
• تنبیه کردن ( اغلب به صورت نمادین یا ملایم )
• تذکر دادن
• در محاوره: یه گوشمالی دادن یا اخطار گرفتن
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( معنای واقعی – اصلی ) :** ضربه ی سبک با خط کش یا چوب روی بند انگشتان، به عنوان تنبیه سنتی در مدارس قدیمی.
... [مشاهده متن کامل]
- مثال: *The teacher used to rap students’ knuckles for misbehavior. *
معلم برای بی انضباطی دانش آموزان **روی بند انگشتانشان ضربه می زد**.
2. ** ( استعاری – کاربردی ) :** تذکر یا تنبیه ملایم از سوی مقام بالاتر ( مدیر، والدین، قانون ) .
- مثال: *The company was rapped on the knuckles for breaking regulations. *
شرکت برای نقض مقررات **تذکر گرفت**.
- - -
🔸 مترادف ها:
- - -
🔸 مثال ها:
او برای دیر آمدن **تذکر گرفت**.
دولت بابت نقض ایمنی به شرکت **اخطار داد**.
او بابت فراموش کردن تکلیف، **به او گوشمالی داد**.