- - -
Persian: او یک سخنرانی طولانی درباره سیاست ایراد کرد.
... [مشاهده متن کامل]
Persian: او همیشه در مورد رئیسش غر میزند.
Persian: بس کن و یک بار هم که شده گوش بده!
Persian: سخنان پرخاشگرانه اش پر از عصبانیت بود.
Persian: نمی خواهم یک غر دیگر در مورد ترافیک بشنوم.
Persian: او وسط جلسه شروع به اعتراض کرد.
Persian: پست های اعتراضی او در شبکه های اجتماعی خسته کننده است.
Persian: او ساعتها بدون وقفه غر زد.
Persian: این فقط یک اعتراض بی معنی دیگر است.
Persian: او حرفش را با یک آه به پایان رساند.
- - -
- Go on a rant ( شروع به اعتراض کردن )
- Rant about ( غر زدن درباره )
- Stop ranting ( بس کن / غر نزن )
- Pointless rant ( اعتراض بی فایده )