1. a ranking composer
آهنگساز برجسته
2. a ranking officer
افسر بلندپایه
3. the highest ranking officer of the bank
بلندپایه ترین کارمند بانک
4. He has improved his ranking this season from 67th to 30th.
[ترجمه گوگل]او رتبه خود را در این فصل از رتبه 67 به 30 ارتقا داده است
[ترجمه ترگمان]او رده بندی خود را در این فصل از ۶۷ به ۳۰ ارتقا داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The decision rests with the ranking officer.
[ترجمه گوگل]تصمیم با افسر درجه بندی است
[ترجمه ترگمان]این تصمیم بر عهده این افسر عالی رتبه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She has retained her No. 1 world ranking.
[ترجمه گوگل]او رتبه 1 جهانی خود را حفظ کرده است
[ترجمه ترگمان]او رده بندی جهانی شماره ۱ خود را حفظ کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Agassi was playing well above his world ranking of
[ترجمه گوگل]آغاسی بالاتر از رنکینگ جهانی خود بازی می کرد
[ترجمه ترگمان]آقاسی در بالای رده بندی جهانی خود بازی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. An appropriate ranking is achieved by creating two sets of institutions.
[ترجمه گوگل]یک رتبه بندی مناسب با ایجاد دو مجموعه از مؤسسات به دست می آید
[ترجمه ترگمان]رتبه بندی مناسب با ایجاد دو سری موسسه حاصل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. This ranking order is based on the latest available mortality statistics, ranging from 1977 to 197
[ترجمه گوگل]این ترتیب رتبه بندی بر اساس آخرین آمار مرگ و میر موجود، از سال 1977 تا 197 است
[ترجمه ترگمان]این رتبه رتبه بندی براساس آخرین آمار مرگ و میر در دسترس، از سال ۱۹۷۷ تا ۱۹۷ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. But the ranking Democrat on the committee, Sen.
[ترجمه گوگل]اما دموکرات رتبه بندی شده در کمیته، سن
[ترجمه ترگمان]اما سناتور عالی رتبه کمیته، سناتور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. But defining and ranking these concepts produced some of the drafters' bitterest arguments.
[ترجمه گوگل]اما تعریف و رتبهبندی این مفاهیم برخی از تلخترین استدلالهای پیشنویس را به وجود آورد
[ترجمه ترگمان]اما تعریف و رتبه بندی این مفاهیم، برخی از بحث های پیش نویس کنندگان را به وجود آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Hierarchical ranking operated within each social grouping as well as between members of different groups.
[ترجمه گوگل]رتبه بندی سلسله مراتبی در هر گروه اجتماعی و همچنین بین اعضای گروه های مختلف عمل می کرد
[ترجمه ترگمان]سلسله مراتبی در هر گروه بندی اجتماعی و بین اعضای گروه های مختلف عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Ben Cardin of Maryland, ranking Democrat on the panel, said Rep.
[ترجمه گوگل]بن کاردین از مریلند، که دموکرات ها را در پانل رتبه بندی می کند، گفت: نماینده
[ترجمه ترگمان]به گفته نماینده جمهوری خواه، بن Cardin از مریلند، دموکرات رده بندی این هیات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. A second possibility is that social ranking of wife or housewife roles varies with different socio-economic contexts.
[ترجمه گوگل]احتمال دوم این است که رتبه بندی اجتماعی نقش های همسر یا خانه دار با زمینه های مختلف اجتماعی-اقتصادی متفاوت است
[ترجمه ترگمان]یک احتمال دوم این است که رتبه بندی اجتماعی نقش های زن یا زن با زمینه های مختلف اجتماعی - اقتصادی فرق می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید