randomly

جمله های نمونه

1. randomly selected numbers
اعدادی که به طور تصادفی انتخاب شده اند

2. Smokers were randomly distributed in the sample interviewed.
[ترجمه گوگل]افراد سیگاری به طور تصادفی در نمونه مصاحبه شده توزیع شدند
[ترجمه ترگمان]سیگاری ها به طور تصادفی در نمونه مصاحبه شده توزیع شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The winning numbers are randomly selected by computer.
[ترجمه گوگل]اعداد برنده به صورت تصادفی توسط کامپیوتر انتخاب می شوند
[ترجمه ترگمان]اعداد برنده به طور تصادفی توسط کامپیوتر انتخاب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The books were randomly arranged on the shelves.
[ترجمه ساسان رحیم لو] این کتاب ها بی هیچ نظمی در قفسه ها چیده شده بودند
|
[ترجمه گوگل]کتاب ها به صورت تصادفی در قفسه ها چیده شدند
[ترجمه ترگمان]کتاب ها به طور تصادفی روی قفسه ها چیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The medical school and secondary education were randomly changed so that shortlisting was not influenced by attendance at a particular school or university.
[ترجمه گوگل]دانشکده پزشکی و تحصیلات متوسطه به طور تصادفی تغییر کردند به طوری که فهرست نهایی تحت تأثیر حضور در یک مدرسه یا دانشگاه خاص قرار نگرفت
[ترجمه ترگمان]مدرسه پزشکی و آموزش متوسطه به طور تصادفی تغییر کرده بودند به طوری که shortlisting تحت تاثیر حضور در یک مدرسه یا دانشگاه خاص نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A 521 word text was written from a randomly selected business text, not associated with the LOB corpus.
[ترجمه گوگل]یک متن 521 کلمه ای از یک متن تجاری به طور تصادفی انتخاب شده نوشته شده است، که با مجموعه LOB مرتبط نیست
[ترجمه ترگمان]متن کلمه ۵۲۱ از یک متن کسب وکار منتخب که به طور تصادفی انتخاب شده، نوشته شده است، نه مرتبط با مجموعه LOB
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is just picking people out randomly, with no grounds for suspicion, and forcing them to give urine specimens.
[ترجمه گوگل]این فقط انتخاب افراد به صورت تصادفی، بدون هیچ دلیلی برای سوء ظن، و وادار کردن آنها به دادن نمونه ادرار است
[ترجمه ترگمان]این کار فقط افراد را به طور تصادفی تمیز می کند و هیچ زمینه ای برای بدگمانی ندارد و آن ها را وادار به دادن نمونه های ادرار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Interventions - Children were randomly allocated to adenotonsillectomy, adenoidectomy, or neither procedure.
[ترجمه گوگل]مداخلات - کودکان به طور تصادفی به آدنوتونسیلکتومی، آدنوئیدکتومی یا هیچ کدام از این روش ها تقسیم شدند
[ترجمه ترگمان]مداخلات - کودکان به طور تصادفی به adenotonsillectomy، adenoidectomy، یا هیچ یک از این روش ها اختصاص داده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Smokers were distributed randomly among subgroups.
[ترجمه گوگل]افراد سیگاری به صورت تصادفی بین زیر گروه ها توزیع شدند
[ترجمه ترگمان]سیگاری ها به طور تصادفی در میان گروه ها توزیع شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The teens, agitated by their restriction, were randomly leaving their living quarters and vehemently hurling obscenities and spitting at staff.
[ترجمه گوگل]نوجوانان که از محدودیت هایشان برآشفته شده بودند، به طور تصادفی محل زندگی خود را ترک می کردند و به شدت فحاشی می کردند و به سمت کارکنان تف می انداختند
[ترجمه ترگمان]هجده ساله که با این restriction به هیجان آمده بودند، به طور تصادفی محل زندگی شان را ترک می کردند و به شدت خود را با شدت به طرف عصا تف می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Inequality is not something which is randomly distributed between individuals in society.
[ترجمه گوگل]نابرابری چیزی نیست که به طور تصادفی بین افراد جامعه توزیع شود
[ترجمه ترگمان]Inequality چیزی نیست که به طور تصادفی بین افراد جامعه توزیع شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In the Health Study, individual children were randomly assigned either vitamin A or placebo.
[ترجمه گوگل]در مطالعه سلامت، تک تک کودکان به طور تصادفی ویتامین A یا دارونما تجویز شدند
[ترجمه ترگمان]در مطالعه سلامت، کودکان به طور تصادفی ویتامین A یا دارونما را تعیین کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The suit against Proposition 209 was randomly assigned to another judge, Vaughn Walker.
[ترجمه گوگل]شکایت علیه پیشنهاد 209 به طور تصادفی به قاضی دیگری به نام وان واکر اختصاص داده شد
[ترجمه ترگمان]کت و شلوار against ۲۰۹ به طور تصادفی به یک قاضی دیگر، یعنی فرانک واکر اختصاص داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Instead of having the politicians decide them, a randomly selected 11-member citizens' panel will draw the boundaries.
[ترجمه گوگل]به جای اینکه سیاستمداران در مورد آنها تصمیم بگیرند، یک پانل شهروندان 11 نفره به طور تصادفی انتخاب شده، مرزها را ترسیم می کند
[ترجمه ترگمان]به جای آنکه سیاستمداران تصمیم بگیرند، یک پنل شهروندان ۱۱ نفره به صورت تصادفی مرزه ای خود را ترسیم خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] به طور تصادفی بختانه، بطور تصادفی، به طور اتفاقی

انگلیسی به انگلیسی

• accidentally, by chance, fortuitously, without prior planning

پیشنهاد کاربران

۱. بطور اتفاقی. بطور تصادفی ۲. بطور نامنظم. بدون نظم و ترتیب ۳. جا به جا. گله به گله
مثال:
In this experiment, you randomly assign people to live in blasting zone
در این آزمایش، شما بطور تصادفی مردم را برای زندگی در منطقه انفجار تعیین می کنید.
تصادفی، اتفاقی
بدون ترتیب، بدون نقشه، به شکل نامنظم
اینجا و آنجا، این طرف و آن طرف، گُله به گُله
تصادفاً
any - which - way [adv. ]. Randomly, in
disorderly manner. 1989 Hugh Leonard,
Out after Dark: ‘I packed, ramming my
clothes any - which - way into a suitcase. . . ’
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : randomize
✅️ اسم ( noun ) : randomness / random / randomization
✅️ صفت ( adjective ) : random
✅️ قید ( adverb ) : randomly
بی دقتی
شانسی
از قصد نبود
تصادفی

بپرس