rancher

/ˈrænt͡ʃər//ˈrɑːnt͡ʃə/

معنی: گله دار، چوپان، دام دار
معانی دیگر: صاحب مزرعه بزرگ، مالک رنچ، گاوچران، کابوی، مالدار، ranchero جنوب امر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who raises cattle, horses, or the like on a ranch or on the open range.

جمله های نمونه

1. The rancher must always be on guard against the dangers that nature can create.
[ترجمه گوگل]دامدار باید همیشه مراقب خطراتی باشد که طبیعت می تواند ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]The باید همواره مراقب خطراتی باشد که طبیعت می تواند ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Instead, the rancher left the horses to starve.
[ترجمه گوگل]در عوض، دامدار اسب ها را رها کرد تا از گرسنگی بمیرند
[ترجمه ترگمان]به جای آن، the اسب ها را از گرسنگی رها کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A rancher who heard the deluge coming loaded his family in his truck and began to dash to safety.
[ترجمه گوگل]یک دامدار که صدای آمدن سیل را شنید، خانواده خود را در کامیون خود سوار کرد و به سمت امن حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]یک مزرعه دار که صدای طوفان را شنید، خانواده اش را در وانت خود پر کرد و به جای امنی رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Under law, a rancher may obtain a permit to kill a lion that is attacking his livestock.
[ترجمه گوگل]طبق قانون، یک دامدار ممکن است مجوز کشتن شیری را که به دام او حمله می کند، بگیرد
[ترجمه ترگمان]تحت قانون، a ممکن است مجوز کشتن یک شیر را که به احشام او حمله می کند، به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Colorado rancher Atticus Cody lost his wife years ago in a car accident.
[ترجمه گوگل]آتیکوس کودی، دامدار کلرادو، همسرش را سال ها پیش در یک تصادف رانندگی از دست داد
[ترجمه ترگمان]کلرادو، آتیکوس، همسرش را سال ها پیش در یک تصادف رانندگی از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Taken in and taught by rancher Turnstall, he turns into a raging avenger when Turnstall is shot.
[ترجمه گوگل]او که توسط ترنستال مزرعه‌دار آموزش داده می‌شود، با شلیک تیر به ترنستال تبدیل به یک انتقام‌جوی خشمگین می‌شود
[ترجمه ترگمان]او در حالی که by Turnstall به او یاد داده بود، در حالی که Turnstall تیر خورده است، به یک انتقام کشنده تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The rancher, Darli Alves da Silva will now face a retrial.
[ترجمه گوگل]دارلی آلوز داسیلوا، دامدار، اکنون با محاکمه مجدد روبرو خواهد شد
[ترجمه ترگمان]The، Darli Alves دا سیلوا اکنون با محاکمه مجدد مواجه خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He told the rancher he wanted a place where he could develop as an artist, and Shipp provided it.
[ترجمه گوگل]او به دامدار گفت که مکانی می خواهد که بتواند به عنوان یک هنرمند پیشرفت کند و شیپ آن را فراهم کرد
[ترجمه ترگمان]به rancher گفت که می خواهد جایی را بیابد که بتواند به عنوان یک هنرمند رشد کند، و Shipp آن را تامین کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Ed enjoys the solitary life of a rancher.
[ترجمه گوگل]اد از زندگی انفرادی یک دامدار لذت می برد
[ترجمه ترگمان]اد از زندگی منزوی یک دامداری لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Lizzie shortly would marry her rancher, and before she was through would give Buster five brothers and sisters.
[ترجمه گوگل]لیزی به زودی با دامدارش ازدواج کرد و قبل از تمام شدنش پنج برادر و خواهر باستر می‌داد
[ترجمه ترگمان]لیزی به زودی با her ازدواج می کرد، و قبل از این که او از بین برود، پنج برادر و برادر می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. What was the sense of every rancher enclosing his land with a barbed-wire fence?
[ترجمه گوگل]چه حسی داشت هر دامداری که زمینش را با سیم خاردار محصور می کرد؟
[ترجمه ترگمان]این چه جور دامداری بود که زمین او را با حصار خاردار احاطه کرده بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When the rancher spends that 8 hours producing potatoes, she spends 8 hours less producing meat.
[ترجمه گوگل]وقتی دامدار آن 8 ساعت را صرف تولید سیب زمینی می کند، 8 ساعت کمتر برای تولید گوشت صرف می کند
[ترجمه ترگمان]وقتی the این ۸ ساعت را صرف تولید سیب زمینی می کند، ۸ ساعت وقت صرف تولید گوشت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Loss of livestock left the rancher bankrupt.
[ترجمه گوگل]تلف شدن دام باعث ورشکستگی دامدار شد
[ترجمه ترگمان]لرد لاس احشام را ورشکست کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Another rancher, Herf Ingersoll, appeared in Marlborough print ads throughout the 1970's.
[ترجمه گوگل]دامدار دیگر، هرف اینگرسول، در تبلیغات چاپی مارلبرو در دهه 1970 ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]Another، Herf Ingersoll، در تبلیغات چاپی مارلبره در دهه ۱۹۷۰ ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گله دار (اسم)
cowman, rancher, herdsman, ranchero, ranchman

چوپان (اسم)
herder, rancher, herdsman, ranchero, shepherd, pastor, neatherd, sheepherder

دامدار (اسم)
rancher, ranchero, ranchman

انگلیسی به انگلیسی

• employee of a ranch, cattle farmer, one who raises livestock on a ranch
a rancher is someone who owns or manages a ranch.

پیشنهاد کاربران

1. دامدار 2. ( در ترکیب ) دار
مثال:
They were the slaves of ranchers and rubber farmers.
آنها بردگان دامدارها و کشاورزان کائوچو بودند.
مزرعه دار

بپرس