( با اتومبیل و غیره ) زیر گرفتن
( به سرعت ) بررسی کردن، دوره کردن
... [مشاهده متن کامل]
طول کشیدن، فراتر رفتن، از حد انتظار بیشتر شدن
لبریز شدن
- قابلمه ی روی گاز لبریز شد.
به معنای برخورد کردن
مثال:
She was going along the street when suddenly a car ran over her.
در حال قدم زدن در خیابان بود که ناگهان ( یکدفعه ) اتومبیلی با او برخورد کرد.
مثال:
در حال قدم زدن در خیابان بود که ناگهان ( یکدفعه ) اتومبیلی با او برخورد کرد.