ملاقات ناگهانی با کسی که می شناسید
اتفاقی به کسی برخوردن
. I kind of ran into him last night
دیشب اتفاقی دیدمش یا بهش برخوردم !
@لَنگویچ
دیشب اتفاقی دیدمش یا بهش برخوردم !
@لَنگویچ
مواجه شدن
ملاقات کردن
دیدن کسی برخورد کردن ب کسی
برخوردن
ناگهان مواجه شدن
دیدن
I ran into Sara yesterday
برخورد کردن، تصادفی به چیزی برخوردن