ramshackle

/ˈræmˌʃækl̩//ˈræmʃækl̩/

معنی: نا پایدار، شل، متزلزل، لکنتی
معانی دیگر: شل و ول، لق لقو، فکسنی، زهوار در رفته، قراضه، بدخلق

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: poorly constructed or in disrepair; rickety.
مترادف: decrepit, dilapidated, jerry-built, rickety, shaky, tumble-down
مشابه: crumbling, run-down, tottering, unstable

- The refugees were living in ramshackle huts.
[ترجمه گوگل] پناهجویان در کلبه های مخروبه زندگی می کردند
[ترجمه ترگمان] پناهندگان در کلبه های محقر زندگی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a ramshackle old building
یک بنای قدیمی و سست بنیاد

2. They entered the shop, which was a curious ramshackle building.
[ترجمه گوگل]آنها وارد مغازه شدند که یک ساختمان آشفته کنجکاو بود
[ترجمه ترگمان]وارد مغازه شدند که ساختمان ramshackle عجیبی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They joined with a ramshackle alliance of other rebels.
[ترجمه گوگل]آنها با یک ائتلاف سرکوب شده از دیگر شورشیان به آن پیوستند
[ترجمه ترگمان]آن ها با یک اتحاد متزلزل از شورشیان دیگر به هم پیوستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The opposition criticized the government's ramshackle economic policies.
[ترجمه گوگل]اپوزیسیون از سیاست‌های اقتصادی نابسامان دولت انتقاد کرد
[ترجمه ترگمان]اپوزیسیون از سیاست های متزلزل اقتصادی دولت انتقاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We need to reorganize this ramshackle system.
[ترجمه مهدیه] ما نیاز داریم این سیستم زهوار دررفته را دوباره سازماندهی کنیم.
|
[ترجمه گوگل]ما نیاز به سازماندهی مجدد این سیستم درهم و برهم داریم
[ترجمه ترگمان]ما باید این سیستم زواردررفته را دوباره مرتب کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Nailed over the doorway of the ramshackle clapboard frontage of the building was a large rectangular sign.
[ترجمه گوگل]تابلوی مستطیل شکل بزرگی بر روی درگاه جلوی تخته ی درهم ریخته ساختمان میخکوب شده بود
[ترجمه ترگمان]نمای عمارت سه طبقه عمارت، یک تابلوی بزرگ مستطیلی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It also is jeopardizing the transformation of this ramshackle beach hangout into a sparkling upscale resort.
[ترجمه گوگل]همچنین تبدیل این پاتوق فرسوده ساحلی به یک استراحتگاه مجلل درخشان را به خطر می اندازد
[ترجمه ترگمان]این منطقه همچنین تبدیل این منطقه ویران ساحلی را به یک منطقه تفریحی در سطح بالا به خطر انداخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The ramshackle eight-seater at first did not take off because of a storm after which a pilot could not be found.
[ترجمه گوگل]این هواپیمای سرگردان هشت نفره در ابتدا به دلیل طوفانی که پس از آن خلبان پیدا نشد، بلند نشد
[ترجمه ترگمان]آن هشت صندلی زواردررفته در ابتدا به دلیل طوفانی که پس از آن یک خلبان را نمی توان یافت، خاموش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The trucks were so ramshackle that it was amazing they could move at all.
[ترجمه گوگل]کامیون‌ها به قدری درهم و برهم بودند که واقعاً می‌توانستند حرکت کنند
[ترجمه ترگمان]کامیون ها آنقدر ramshackle بودند که نمی توانستند حرکت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The University buildings were old, ramshackle and black with soot.
[ترجمه گوگل]ساختمان‌های دانشگاه قدیمی، آشفته و سیاه از دوده بودند
[ترجمه ترگمان]ساختمان های دانشگاه قدیمی، زواردررفته و سیاه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The ramshackle Whitley Council negotiating machinery is the other reason why the ambulance workers have lost out.
[ترجمه گوگل]ماشین‌آلات مذاکره‌کننده شورای ویتلی دلیل دیگری است که کارگران آمبولانس را از دست داده‌اند
[ترجمه ترگمان]دلیل دیگر این است که چرا کارگران آمبولانس از دست رفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I stalked amongst the booths and ramshackle dwellings built against the wall.
[ترجمه گوگل]در میان غرفه‌ها و خانه‌های مخروبه‌ای که کنار دیوار ساخته شده بودند، گشتم
[ترجمه ترگمان]با گام های بلند به میان آن ها و خانه های فکسنی که در مقابل دیوار تعبیه شده بود، رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The ramshackle bus-boat back to Tekek around the northern tip of the island takes three hours, the same as the walk.
[ترجمه گوگل]قایق اتوبوسی درهم و برهم به تکک در نوک شمالی جزیره سه ساعت طول می کشد، همان اندازه پیاده روی
[ترجمه ترگمان]سوار شدن با اتوبوس سه طبقه به Tekek در اطراف نوک شمالی جزیره سه ساعت طول می کشد، همان طور که راه می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They are living in a ramshackle old farmhouse in the woods.
[ترجمه گوگل]آنها در یک خانه مزرعه قدیمی در جنگل زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها در یک خانه قدیمی قدیمی در جنگل زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We may close our eyes tightly against the ramshackle buildings all about and transpose ourselves to the top of Mount Pitt.
[ترجمه گوگل]ممکن است چشم‌هایمان را محکم روی ساختمان‌های آشفته ببندیم و خود را به بالای کوه پیت منتقل کنیم
[ترجمه ترگمان]ما ممکن است چشمان خود را محکم به ساختمان های زواردررفته نگاه کنیم و خودمان را در راس کوه پیت قرار دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نا پایدار (صفت)
fugacious, changeable, astable, unstable, labile, ramshackle, evanescent, transitory, astatic, transient, mutable, impermanent, vacillatory

شل (صفت)
ramshackle, loose, slack, baggy, sleazy, limp, floppy, lax, lame, loppy, knock-kneed, solute

متزلزل (صفت)
unstable, ramshackle, insecure, instable, wavery, shaky, precarious, shaking, palsied, trembling, seismic, tottery

لکنتی (صفت)
ramshackle

انگلیسی به انگلیسی

• broken-down, rickety, dilapidated
a ramshackle building is badly made or in a very bad condition.

پیشنهاد کاربران

متزلزل
ناپایدار و بی ثبات
تق و لق
درب و داغون، له و قراضه و پوکیده
Buses are ramshackle
اتوبوس ها درب و داغون ( کهنه و قدیمی ) هستند
خرابه ویرانه

بپرس