rampancy


معنی: شیوع
معانی دیگر: فراوانی

جمله های نمونه

1. In addition, the rampancy of such cheating is undermining the principles of social justice and fairness.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، گسترش چنین تقلب هایی اصول عدالت اجتماعی و انصاف را تضعیف می کند
[ترجمه ترگمان]به علاوه، rampancy چنین تقلب، اصول عدالت اجتماعی و عدالت را تضعیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It is right-wing forces rampancy that induces and accelerates the development of Japan political right deviation and that is a threat to the peace of Asia and even the whole world.
[ترجمه گوگل]این گستردگی نیروهای راست است که باعث ایجاد و تسریع توسعه انحراف راست سیاسی ژاپن می شود و تهدیدی برای صلح آسیا و حتی کل جهان است
[ترجمه ترگمان]این جناح راست است که باعث تسریع توسعه انحراف سیاسی ژاپن می شود و این تهدیدی برای صلح آسیا و حتی تمام جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The virus are very rampancy, like SARS, H5N1 etc.
[ترجمه گوگل]ویروس ها بسیار شایع هستند، مانند SARS، H5N1 و غیره
[ترجمه ترگمان]ویروس بسیار خطرناک هستند، مثل سارس، H۵N۱ و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Most importantly, the rampancy of cults has first done great harm to national interests.
[ترجمه گوگل]از همه مهمتر، گستردگی فرقه ها ابتدا به منافع ملی آسیب زیادی وارد کرده است
[ترجمه ترگمان]از همه مهم تر، rampancy of در ابتدا آسیب بزرگی به منافع ملی وارد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The rampancy of fake commodities cause the decline of social moral standards.
[ترجمه گوگل]بیداد شدن کالاهای تقلبی باعث افول معیارهای اخلاقی اجتماعی می شود
[ترجمه ترگمان]ظهور کالاهای تقلبی باعث کاهش استانداردهای اخلاقی اجتماعی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As is shown in the pictures, with the rampancy of commercial fishing, the number of fishes dramatically decreased.
[ترجمه گوگل]همانطور که در تصاویر مشخص است، با افزایش صید تجاری، تعداد ماهی ها به طور چشمگیری کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]همانطور که در تصاویر نشان داده شده است، تعداد ماهی ها به طور چشمگیری کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Rampancy of pirate products is a tremendous obstacle which slowing down the development of domestic animation industry.
[ترجمه گوگل]گسترش محصولات دزدان دریایی مانع بزرگی است که توسعه صنعت انیمیشن داخلی را کند می کند
[ترجمه ترگمان]استفاده از محصولات دزدان دریایی مانعی عظیم است که باعث کاهش رشد صنعت انیمیشن داخلی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It provided vast market space for the rampancy of sham product.
[ترجمه گوگل]فضای بازار وسیعی را برای بیداد کردن محصولات ساختگی فراهم کرد
[ترجمه ترگمان]این شهر فضای بازار وسیعی برای خرید و فروش محصول ساختگی در اختیار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. However, the rampancy of juvenile delinquency has raised wide public concern nowadays.
[ترجمه گوگل]با این حال، گسترش بزهکاری نوجوانان امروزه نگرانی گسترده عمومی را برانگیخته است
[ترجمه ترگمان]با این حال، کاهش بزهکاری نوجوانان امروزه باعث افزایش نگرانی عمومی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The harm of rampancy embodies on three aspects: pushing the whole society to the right, amending peace constitution and pushing Japanese international strategic and external policy to the right.
[ترجمه گوگل]آسیب بیدادگری شامل سه جنبه است: سوق دادن کل جامعه به سمت راست، اصلاح قانون اساسی صلح و سوق دادن سیاست استراتژیک و خارجی بین المللی ژاپن به سمت راست
[ترجمه ترگمان]آسیب of شامل سه جنبه است: فشار آوردن کل جامعه به سمت راست، اصلاح قانون اساسی صلح و هل دادن سیاست استراتژیک و خارجی ژاپنی ها به سمت راست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Their interfusion leads to a special social mobilization in a mass campaign. This offers us a perspective on the rampancy of the series of political movements after the founding of China.
[ترجمه گوگل]تداخل آنها به یک بسیج اجتماعی ویژه در یک کمپین توده ای منجر می شود این به ما چشم‌اندازی را در مورد گسترش سلسله جنبش‌های سیاسی پس از تأسیس چین ارائه می‌کند
[ترجمه ترگمان]interfusion آن ها منجر به بسیج اجتماعی ویژه ای در فعالیت های گروهی می شود این امر به ما یک دیدگاه درباره the مجموعه جنبش های سیاسی بعد از تاسیس چین ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Nowadays, more parts of China and an increasing number of Chinese have fallen victim to drugs due to the global drug rampancy.
[ترجمه گوگل]امروزه بخش های بیشتری از چین و تعداد فزاینده ای از چینی ها به دلیل شیوع جهانی مواد مخدر قربانی مواد مخدر شده اند
[ترجمه ترگمان]امروزه، بخش های بیشتری از چین و تعداد رو به افزایشی از چین به خاطر قاچاق مواد مخدر در جهان قربانی مواد مخدر شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The lack of justice, duty and social conscience on the part of the writers will lead to the rampancy of pseudo realism and estrangement of the readers from the literary works.
[ترجمه گوگل]فقدان عدالت، تکلیف و وجدان اجتماعی از سوی نویسندگان، موجب بیداد شدن شبه رئالیسم و ​​دوری خوانندگان از آثار ادبی خواهد شد
[ترجمه ترگمان]فقدان عدالت، وظیفه و وجدان اجتماعی در بخشی از نویسندگان منجر به ابتذال pseudo و بیگانگی خوانندگان از آثار ادبی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Starting from the existence of Economic Man, this article analyzes the reasons for us existence, criticizes its rampancy, and finally proposes the way for its existence.
[ترجمه گوگل]این مقاله با شروع از وجود انسان اقتصادی به تحلیل دلایل وجودی ما، نقد فراگیر بودن آن و در نهایت پیشنهاد راه وجود آن می پردازد
[ترجمه ترگمان]این مقاله از وجود انسان اقتصادی شروع می کند، این مقاله دلایل وجود ما را تجزیه و تحلیل می کند، rampancy را مورد انتقاد قرار می دهد و در نهایت راهی برای وجود آن پیشنهاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شیوع (اسم)
accession, prevalence, outbreak, spread, rampancy, burst, break-out

انگلیسی به انگلیسی

• condition or quality being rampant; extravagance

پیشنهاد کاربران

بپرس