ramming


سنبه زدن علوم نظامى : راندن گلوله به داخل لوله

جمله های نمونه

1. he was ramming food into his mouth
داشت خوراک در دهان خود می چپاند.

2. i saw a train ramming past the station at 90 miles per hour
قطاری را دیدم که باسرعت 90 مایل در ساعت مثل گلوله از جلو ایستگاه رد شد.

تخصصی

[عمران و معماری] کوبیدن - چکش کاری - میل زدن
[زمین شناسی] کوبیدن، سنبه زدن

پیشنهاد کاربران

ramming ( مهندسی مواد و متالورژی )
واژه مصوب: کوبش 1
تعریف: 1. به هم فشردن ماسه یا دیرگداز به شکل تودۀ فشرده 2. فشردن ماسۀ قالب گیری برای شکل دهی قالب
کوبیدن
roughly force ( something ) into place. وارد آمدن نیروی شدید از چیزی به جایی.
"he rammed his stick into the ground" عصایش را به زمین کوبید.
( of a vehicle or vessel ) be driven violently into ( another vehicle or vessel ) in an attempt to stop or damage it.
...
[مشاهده متن کامل]

به شدت کوبیدن ماشین یا کشتی به ماشین یا کشتی دیگر به جهت یا قصد نگه داشتنش یا آسیب رساندن به آن.
crash violently against something. برخورد شدید با چیزی.
"the stolen car rammed into the front of the house"ماشین دزدیده شده به جلوی خانه برخورد کرد.
beat ( earth ) with a heavy implement to make it hard and firm. کوبیدن ( زمین ) توسط وسایل سنگین برای محکم و سفت کردن زمین.
( of a place ) be very crowded. جایی شلوغ و پراردحام.

بپرس