ralph

/ˈrælf//rælf/

اسم خاص مذکر

جمله های نمونه

1. Ralph tapped me on the shoulder.
[ترجمه میلاد] رالف شانه من را تکان داد
|
[ترجمه گوگل]رالف روی شانه ام زد
[ترجمه ترگمان]رالف ضربه ای به شانه ام زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Ralph gave me some pointers on my golf swing.
[ترجمه گوگل]رالف در مورد تاب گلف به من چند اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]رالف به من چند تا راهنمایی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sir Ralph was becoming maudlin after his third glass of claret.
[ترجمه گوگل]سر رالف بعد از سومین لیوان کلارش در حال تبدیل شدن به مادلین بود
[ترجمه ترگمان]سر رالف بعد از سومین گیلاس شراب قرمز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A stone over the door bears the initials "R. P. ", which stand for "Ralph Piggot".
[ترجمه گوگل]سنگی روی در با حروف اول "R P " که مخفف "Ralph Piggot" است، نوشته شده است
[ترجمه ترگمان]سنگی بالای در، حروف اول نام \"R\" را دارد پی، که مخفف \"رالف Piggot\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ralph grew increasingly monosyllabic as the evening progressed.
[ترجمه گوگل]رالف با پیشروی عصر به طور فزاینده ای تک هجا رشد کرد
[ترجمه ترگمان]همان طور که عصر پیش می رفت رالف روز به روز monosyllabic شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Ralph was luxuriating in the first real holiday he'd had in years.
[ترجمه گوگل]رالف در اولین تعطیلات واقعی که پس از چند سال داشت، خوش‌گذرانی می‌کرد
[ترجمه ترگمان]رالف در اولین تعطیلات واقعی تعطیلات، luxuriating بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Ralph gasped in amazement.
[ترجمه گوگل]رالف با تعجب نفس نفس زد
[ترجمه ترگمان]رالف با حیرت نفسش را در سینه حبس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Ralph Lauren debuted his autumn collection in Paris last week.
[ترجمه گوگل]رالف لورن هفته گذشته مجموعه پاییزی خود را در پاریس معرفی کرد
[ترجمه ترگمان]رالف لورن \"هفته پیش کلکسیون\" autumn \"رو تو\" پاریس \"پیدا کرد\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Ralph tried to hail a cab .
[ترجمه گوگل]رالف سعی کرد از تاکسی استفاده کند
[ترجمه ترگمان]رالف سعی کرد تاکسی بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Ralph was waiting for a chance to introduce himself.
[ترجمه گوگل]رالف منتظر فرصتی بود تا خود را معرفی کند
[ترجمه ترگمان]رالف منتظر فرصتی بود تا خودش را معرفی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Ralph has withdrawn from the other kids.
[ترجمه گوگل]رالف از بچه های دیگر کناره گیری کرده است
[ترجمه ترگمان]رالف از بچه های دیگر کناره گرفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Surely the blame rests squarely with Sir Ralph?
[ترجمه گوگل]مطمئناً سر رالف مقصر است؟
[ترجمه ترگمان]آیا تقصیر سر رالف است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Ralph vegged out in front of the TV all day again.
[ترجمه گوگل]رالف دوباره تمام روز را جلوی تلویزیون سبز کرد
[ترجمه ترگمان]رالف تمام روز جلوی تلویزیون ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ralph patted the sofa to indicate that she should join him.
[ترجمه گوگل]رالف به مبل دست زد تا نشان دهد که باید به او بپیوندد
[ترجمه ترگمان]رالف با مهربانی نیمکت را نوازش کرد تا نشان دهد که او هم باید به او ملحق شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• male first name; family name; right turn (slang)

پیشنهاد کاربران

به معنای آلت تناسلی مردان هم استفاده میشود
به معنای استفراق کردن هستش.
این یک اصطلاح کوچه بازاری هستش.
مثلvomitیاpuke
به معنای استفراق کردن هست
مثلvomit
یک اصطلاح کوچه با زاری هست

بپرس