rallying

جمله های نمونه

1. He barnstormed across the nation, rallying the people to the cause.
[ترجمه گوگل]او در سراسر کشور طوفان کرد و مردم را به سوی آرمان جمع کرد
[ترجمه ترگمان]اون از کشور خارج شد و مردم رو برای هدف جمع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. 'Land and Liberty' was the rallying cry of revolutionary Mexico.
[ترجمه گوگل]"سرزمین و آزادی" فریاد تجمع مکزیک انقلابی بود
[ترجمه ترگمان]سرزمین و آزادی شعار اصلی مکزیک انقلابی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His speech attacking the government has proved a rallying cry for party dissidents.
[ترجمه گوگل]سخنرانی او در حمله به دولت، فریاد تجمع مخالفان حزب را ثابت کرد
[ترجمه ترگمان]سخنرانی وی که به دولت حمله کرده، نشان دهنده فریاد استمداد از مخالفان حزب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Party workers have been rallying around since last Thursday night's arson attack which caused tens of thousands worth of damage. sentence dictionary
[ترجمه گوگل]کارگران حزب از زمان آتش‌سوزی شب گذشته پنجشنبه گذشته که ده‌ها هزار خسارت به بار آورد، تجمع کرده‌اند فرهنگ لغت جمله
[ترجمه ترگمان]کارگران حزبی از زمان آتش سوزی شبانه پنج شنبه گذشته که منجر به خسارات ده ها هزار نفر شده است، گرد هم آمده اند فرهنگ لغت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Newspapers sometimes appeared to be providing the rallying cry for future demonstration.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات به نظر می رسید که روزنامه ها فریاد تجمع را برای تظاهرات آینده ارائه می کنند
[ترجمه ترگمان]گاهی روزنامه ها به نظر می رسید که برای تظاهرات در آینده گریه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It also then serves as the logical rallying point for quality and productivity.
[ترجمه گوگل]همچنین به عنوان نقطه تجمع منطقی برای کیفیت و بهره وری عمل می کند
[ترجمه ترگمان]هم چنین آن به عنوان نقطه محوری منطقی برای کیفیت و بهره وری عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It has been a radical rallying cry ever since Lenin laid it down as doctrine.
[ترجمه گوگل]از زمانی که لنین آن را به عنوان دکترین مطرح کرد، این یک فریاد تجمعی رادیکال بوده است
[ترجمه ترگمان]از آن زمان که لنین آن را به عنوان دکترین به خاک سپرده بود، یک شعار انقلابی افراطی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A rallying point was needed and, for Tillyard, one was found in the golden age of the Elizabethan world.
[ترجمه گوگل]یک نقطه تجمع مورد نیاز بود و برای تیلیارد، یکی در عصر طلایی جهان الیزابت پیدا شد
[ترجمه ترگمان]یک نقطه تمرکز مورد نیاز بود و برای Tillyard، یکی از آن ها در عصر طلایی جهان الیزابت یافت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Kawawa's intervention succeeded in rallying most backbenchers to supporting the measure, and the Bill was passed.
[ترجمه گوگل]مداخله کاواوا در جلب اکثریت پشتیبانان برای حمایت از این اقدام موفق شد و این لایحه به تصویب رسید
[ترجمه ترگمان]مداخله Kawawa برای حمایت بیشتر اعضای هیات قانونگذاری، برای حمایت از این اقدام، و لایحه تصویب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It would be wise to start rallying around for some back up!
[ترجمه گوگل]این امر عاقلانه ای خواهد بود که شروع به تجمع در اطراف برای برخی از حمایت ها کنیم!
[ترجمه ترگمان]این کار عاقلانه است که دوباره دور هم جمع بشویم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The intelligentsia was actively rallying support against the eviction.
[ترجمه گوگل]روشنفکران به طور فعال علیه اخراج حمایت می کردند
[ترجمه ترگمان]این روشنفکران به طور فعال از این اخراج حمایت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Pittston coal strike served as a rallying point for organized labor.
[ترجمه گوگل]اعتصاب زغال سنگ پیتستون به عنوان نقطه تجمع کارگران سازمان یافته بود
[ترجمه ترگمان]اعتصاب زغال سنگ Pittston به عنوان نقطه محوری برای نیروی کار سازمان یافته عمل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They both hated orthodoxies and bandwagons, catch-phrases and rallying cries.
[ترجمه گوگل]آنها هر دو از ارتدکس ها و ارابه های دسته جمعی، عبارات گیرا و فریادهای رالی متنفر بودند
[ترجمه ترگمان]هر دو از orthodoxies و bandwagons نفرت داشتند، جمله های catch و فریاد rallying
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Self-denial and self-help, however, would make a poor rallying cry for the hustings.
[ترجمه گوگل]انکار خود و خودیاری، با این حال، باعث می‌شود که یک گردهمایی ضعیف فریاد بزنند
[ترجمه ترگمان]با این حال، خودداری و خود - کمک، فریاد کمک ضعیفی برای سکوی سخنرانی خواهد ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He would overhaul rallying, remove the controversy from Formula One and re-design the sportscar championships.
[ترجمه گوگل]او مسابقات رالی را بازنگری می کرد، بحث را از فرمول یک حذف می کرد و مسابقات قهرمانی خودروهای اسپورت را دوباره طراحی می کرد
[ترجمه ترگمان]او در حال جمع آوری مجدد، حذف مجادله از مسابقات فرمول یک و دوباره طراحی مجدد مسابقات sportscar بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• motor rallying is a sport in which cars are driven in timed stages over public roads.

پیشنهاد کاربران

گرد هم آیی
تجمع یافته
بسیج، همگام شدن، متحد شدن
the action or process of coming together to support a person or cause.
"the rallying of public opinion in support of these objectives"
the act of mobilizing for a common purpose
“the bell was a signal for the rallying of the whole neighborhood”
بها دادن، بالا بردن قیمت

بپرس