raked

جمله های نمونه

1. i raked about in the files but couldn't find the photograph
پرونده ها را زیر و رو کردم ولی نتوانستم آن عکس را پیدا کنم.

2. i raked up the leaves and burned them
برگ ها را با برگ جمع کن انباشته کردم و سوزاندم.

3. they raked the gravel smooth
آنها با شن کش ریگ ها راصاف کردند.

4. we raked each wave of advancing troops with bullets
ما یک یک موج های سربازان مهاجم را به گلوله بستیم.

انگلیسی به انگلیسی

• if a surface such as the stage in a theatre is raked, it slopes up towards the back, for example so that all the audience can see clearly.

پیشنهاد کاربران

خراش افتاده.
مثلا ناخن کسی پوست خودش یا دیگرری را خراش بدهد.
اُریب، کج

بپرس