مثال؛
Let’s raise the bar and aim for higher sales this quarter.
In a sports context, a coach might tell their team, “We need to raise the bar and push harder in practice. ”
A colleague might compliment someone’s work by saying, “You really raised the bar with that presentation. ”
بالا بردن سطح استاندارد یا معیارهای موجود
معیارها را بالا بردن
Raise the bar ( phrase ) = سطح یا لول را بالا بردن
مثال:
Why are you dating this guy Jessica? You’ve gotta raise the bar.
جسیکا چرا با این یارو ملاقات می کنی؟ تو باید سطح و لولت را بالاتر ببری
مثال:
جسیکا چرا با این یارو ملاقات می کنی؟ تو باید سطح و لولت را بالاتر ببری
پیشرفت دادن نتیجه
رشد استانداردها
بهبود سطح کیفیت
ارتقاء اهداف
بهبود سطح کیفیت
ارتقاء اهداف
ارتقاء/ بالا بردن/بهتر کردن استانداردها/سطح کار