1. One rainmaker asked the government to make it easier for a two-man shop to fire someone if things go wrong.
[ترجمه گوگل]یکی از بارانسازان از دولت خواست تا در صورت بروز مشکل، اخراج یک مغازه دو نفره را آسانتر کند
[ترجمه ترگمان]یکی از rainmaker از دولت خواست تا اگر اوضاع خراب شود، برای یک مغازه دو نفره آسان تر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. After all, says Andrea Bernstein, diversity chair at the New York City- based white-shoe law firm Weil Gotshal, "you never know, when somebody leaves, if she would have been the next rainmaker. "
[ترجمه گوگل]به هر حال، آندره آ برنشتاین، رئیس تنوع طلبی در شرکت حقوقی کفش سفید ویل گوتشال مستقر در نیویورک، میگوید: «هرگز نمیدانی وقتی کسی میرود، بارانساز بعدی میبود یا نه »
[ترجمه ترگمان]به هر حال، می گوید: \"بعد از همه اینها،\" آقای \"ویل Bernstein\"، مدیر کل شرکت قانون کفش سفید در شهر نیویورک، می گوید: \" اگر کسی برود، اگر یک نفر مرخصی بگیرد، هرگز خبر ندارید \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Whether they want to or they must, many professionals are driven toward making the transition from trusted advisor to rainmaker. So they look to the sales profession for tips on how to do it.
[ترجمه گوگل]چه بخواهند و چه باید، بسیاری از متخصصان به سمت انتقال از مشاور مورد اعتماد به باران ساز سوق داده می شوند بنابراین آنها به دنبال راهنمایی در مورد نحوه انجام آن به حرفه فروش هستند
[ترجمه ترگمان]چه آن ها بخواهند یا باید، بسیاری از حرفه ای ها به سمت انتقال از مشاور قابل اعتماد به rainmaker سوق داده می شوند پس آن ها به حرفه فروش برای نکاتی درباره نحوه انجام آن نگاه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It is rare that a banker admits to the inevitability of onerous new rules and it is rarer still for a Rothschild rainmaker to speak out.
[ترجمه گوگل]به ندرت پیش می آید که یک بانکدار به اجتناب ناپذیر بودن قوانین جدید طاقت فرسا اعتراف کند و هنوز هم کمتر پیش می آید که باران ساز روچیلد صحبت کند
[ترجمه ترگمان]به ندرت اتفاق می افتد که یک بانکدار به جبر قوانین جدید نیاز داشته باشد و هنوز هم به اندازه یک \"روتشیلد\" قادر به صحبت کردن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Niwa would appear to be well-suited to the role of Japan's rainmaker in China, having built up a network of business and political contacts during his time as Itochu's president from 1998 to 200
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد نیوا برای نقش بارانساز ژاپن در چین بسیار مناسب است، زیرا شبکهای از ارتباطات تجاری و سیاسی در دوران ریاستجمهوری ایتوچو از سال 1998 تا 200 ایجاد کرده است
[ترجمه ترگمان]Niwa به نظر می رسد که برای نقش rainmaker ژاپن در چین بسیار مناسب است و شبکه ای از تماس های تجاری و سیاسی را در طول زمان خود به عنوان رئیس جمهور Itochu از ۱۹۹۸ تا ۲۰۰ میلادی راه اندازی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید