rain gauge

/ˈreɪnˈɡeɪdʒ//reɪnɡeɪdʒ/

معنی: باران سنج
معانی دیگر: باران سنج

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an instrument that collects and measures the amount of rainfall in a specific time and place.

جمله های نمونه

1. The quality control of automatic rain gauge data is the most fundamental and the most crucial issue in the joint estimation of precipitation using radar and automatic station data.
[ترجمه گوگل]کنترل کیفی داده‌های باران‌سنج خودکار اساسی‌ترین و حیاتی‌ترین موضوع در برآورد مشترک بارش با استفاده از داده‌های رادار و ایستگاه خودکار است
[ترجمه ترگمان]کنترل کیفیت داده های اندازه گیری باران اتوماتیک مهم ترین و حساس ترین مساله در برآورد مشترک بارش با استفاده از داده های ایستگاه رادار و اتوماتیک می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Ultrasonic rain gauge rised up the measuring range and accuracy by adopted the ultrasonic technique to measure precipitation .
[ترجمه گوگل]باران سنج اولتراسونیک با استفاده از روش اولتراسونیک برای اندازه گیری بارش، دامنه اندازه گیری و دقت را افزایش داد
[ترجمه ترگمان]اندازه گیری حجم و دقت، با استفاده از تکنیک فوق صوتی برای اندازه گیری میزان بارندگی، محدوده اندازه گیری و دقت اندازه گیری را اندازه گیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The rainfall data used in this study include rain gauge data and radar data, and is able to reflect the spatial distribution of the precipitation pattern.
[ترجمه گوگل]داده‌های بارندگی مورد استفاده در این مطالعه شامل داده‌های باران‌سنج و داده‌های راداری می‌باشد و می‌تواند توزیع مکانی الگوی بارش را منعکس کند
[ترجمه ترگمان]داده های بارش مورد استفاده در این مطالعه شامل داده های اندازه گیری و داده های راداری می باشند و قادر به انعکاس توزیع فضایی الگوی بارش می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Marked on the rain gauge, daily storms are recorded down for the past three weeks in Noris Brochi.
[ترجمه گوگل]با علامت گذاری روی باران سنج، طوفان های روزانه در سه هفته گذشته در نوریس بروچی ثبت شده است
[ترجمه ترگمان]براساس اندازه گیری باران، طوفان های روزانه در سه هفته گذشته در Noris Brochi ثبت می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Its feasibility is discussed comparing with the tipping-bucket rain gauge.
[ترجمه گوگل]امکان سنجی آن در مقایسه با باران سنج سطل اوج مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]امکان سنجی این پروژه در مورد مقایسه با درجه باران bucket مورد بحث و بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There are also plans for 000 new automated rain gauge stations during 2008–0 and 000 over a longer period, says Rajendra Hatwar, the IMD's additional director general of research.
[ترجمه گوگل]راجندرا هاتوار، مدیر کل تحقیقات اضافی IMD می‌گوید، همچنین برنامه‌هایی برای 000 ایستگاه باران‌سنج خودکار جدید در طول سال‌های 00-2008 و 000 در یک دوره طولانی‌تر وجود دارد
[ترجمه ترگمان]Rajendra Hatwar، مدیر عامل دیگر تحقیقات، می گوید: همچنین برنامه هایی برای ۱۰۰۰ ایستگاه هواشناسی خودکار جدید در طول سال های ۲۰۰۸ - ۰ و ۲۰۰۰ در دوره طولانی تر وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The team has installed a rain gauge in the village of Adi Ha, which they hope to use in future years, but the team had no choice but to base their rainfall metrics on satellite data this year.
[ترجمه گوگل]این تیم یک باران سنج در روستای آدی ها نصب کرده اند که امیدوارند در سال های آینده از آن استفاده کنند، اما تیم چاره ای جز این نداشتند که معیارهای بارش خود را بر اساس داده های ماهواره ای در سال جاری قرار دهند
[ترجمه ترگمان]این تیم در روستای Adi ها که امیدوارند در سال های آینده از آن استفاده کنند، یک درجه باران نصب کرده است، اما این تیم چاره ای جز باز کردن معیارهای بارش آن ها در داده های ماهواره ای در سال جاری ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The precision of rain gauge data is high and the spatial distribution of radar-explored data is applicable(reasonable).
[ترجمه گوگل]دقت داده های باران سنج بالا است و توزیع مکانی داده های کاوش شده توسط رادار قابل اجرا (معقول) است
[ترجمه ترگمان]دقت اندازه گیری حجم داده ها بسیار بالاست و توزیع فضایی داده های بررسی شده رادار قابل اجرا (منطقی)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. "If my farm is far from the rain gauge and the rain gauge faces a drought and I don't, or if I face a drought and the rain gauge doesn't, then I'm not covered," he said.
[ترجمه گوگل]وی گفت: اگر مزرعه من از باران سنج دور باشد و باران سنج با خشکسالی مواجه شود و من چنین نکنم یا اگر با خشکسالی مواجه شوم و باران سنج نباشد، تحت پوشش نیستم
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" اگر مزرعه من بسیار دورتر از سطح باران باشد و تراز باران با خشکسالی مواجه است و من نمی دانم، یا اگر با خشکسالی روبرو شوم و سطح باران نگیرد، پوشش نخواهم داد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If the data from the rain gauge show the rainfall amount is below a certain stated level, the insurance company pays the farmers.
[ترجمه گوگل]اگر داده های باران سنج نشان دهد که میزان بارندگی کمتر از حد مشخصی است، شرکت بیمه به کشاورزان پرداخت می کند
[ترجمه ترگمان]اگر داده های حاصل از اندازه گیری باران نشان دهند که میزان بارش کم تر از سطح معینی است، شرکت بیمه به کشاورزان می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It's a rain gauge.
[ترجمه گوگل]این یک باران سنج است
[ترجمه ترگمان]این درجه باران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Such data include those from the Population and Agricultural Censuses as well as point data from rain gauge sites and radiation monitoring stations.
[ترجمه گوگل]چنین داده‌هایی شامل سرشماری‌های نفوس و کشاورزی و همچنین داده‌های نقطه‌ای از سایت‌های باران‌سنج و ایستگاه‌های پایش تشعشعات است
[ترجمه ترگمان]چنین داده هایی شامل داده های مربوط به منابع کشاورزی و کشاورزی و نیز داده های نقطه ای از ایستگاه های اندازه گیری باران و ایستگاه های نظارتی تشعشع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The information of the rain-detecting radar is to be used for calculating the regional rainfall so as to improve the relevant calculation solely based on data from limited rain gauge stations.
[ترجمه گوگل]اطلاعات رادار تشخیص باران باید برای محاسبه بارندگی منطقه ای استفاده شود تا محاسبات مربوطه را تنها بر اساس داده های ایستگاه های باران سنجی محدود بهبود بخشد
[ترجمه ترگمان]اطلاعات رادار هواشناسی برای محاسبه بارش منطقه مورد استفاده قرار می گیرد تا محاسبه مربوطه را تنها براساس داده های ایستگاه های اندازه گیری باران محدود بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In this research paper, we further explore some functions such as layout, constitution and crucial technology of the digital rain gauge.
[ترجمه گوگل]در این مقاله تحقیقاتی، برخی از عملکردها مانند چیدمان، ساختار و فناوری حیاتی باران سنج دیجیتال را بیشتر بررسی می کنیم
[ترجمه ترگمان]در این مقاله تحقیقاتی، برخی از توابعی از قبیل چیدمان، قانون اساسی و فن آوری حیاتی اندازه گیری باران دیجیتال را مورد بررسی قرار می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

باران سنج (اسم)
pluviometer, rain gauge, rain gage

تخصصی

[زمین شناسی] بارش سنج

انگلیسی به انگلیسی

• device used to measure the amount of rainfall in millimeters

پیشنهاد کاربران

rain gauge ( علوم جَوّ )
واژه مصوب: باران سنج
تعریف: ابزاری برای اندازه گیری مقدار باران

بپرس