1. rain and summer sun develop the crops
باران و خورشید تابستان محصولات را به عمل می آورد.
2. rain augmented the stream
باران جوی را پر آب تر کرد.
3. rain caused the river to inundate farms
باران موجب شد که رودخانه کشتزارها را زیر آب ببرد.
4. rain favored his escape
باران فرار او را آسان کرد.
5. rain forced us to obtrude ourselves upon them
باران ما را مجبور کرد که سر بار آنها بشویم.
6. rain had plastered her dress to her body
باران پیراهن او را به بدنش چسبانده بود.
7. rain has worked in through the roof
باران به تدریج در بام رسوخ کرده است.
8. rain is absorbed by the litter and then seeps into the soil
باران توسط خاکرویه جذب می شود و سپس کم کم به خاک نفود می کند.
9. rain is possible but not certain
باران امکان پذیر است ولی حتمی نیست.
10. rain is unlikely in july
در ماه ژوئیه باران غیر محتمل است.
11. rain made the veneer swell
باران موجب شد که روکش باد بکند.
12. rain patterns and temperature patterns are dissimilar
روال بارندگی با روال حرارت تشابهی ندارد.
13. rain pearled on the windowpane
باران همانند مروارید بر شیشه ی پنجره نشست.
14. rain queered our plans
باران نقشه های ما را به هم زد.
15. rain shower
باران تند
16. rain soaked through his coat
باران در پالتو او رسوخ کرد.
17. rain spoiled the picnic
باران پیک نیک را به هم زد.
18. rain water collects in the basement
در زیر زمین آب باران جمع می شود.
19. rain water flooded the city
آب باران شهر را فراگرفت.
20. rain wrecked our plans
باران نقشه های ما را خراب کرد.
21. rain (something) out (or off)
به خاطر باران تعطیل کردن یا شدن
22. rain cats and dogs
(عامیانه) سخت باریدن،تند باران آمدن
23. rain down (something)
فرو ریختن،سرازیر شدن
24. a rain drenched forest
جنگل خیس از باران
25. a rain of kisses
بارانی از بوسه
26. heavy rain
باران زیاد
27. if rain doesn't fall in the mountains . . .
اگر باران به کوهستان نبارد . . .
28. intermittent rain
باران منقطع،باران گهگاه
29. light rain
باران کم
30. pouring rain delayed our trip
باران شدید سفر ما را به تعویق انداخت.
31. the rain betokens a good crop
باران محصول خوبی را نوید می دهد.
32. the rain came peppering down on us
باران بر سرمان ریخت.
33. the rain didn't even dampen the ground
باران زمین را حتی نم دار هم نکرد.
34. the rain freshened every thing
باران همه چیز را تر و تازه کرد.
35. the rain greened the grass
باران چمن را سبز کرد.
36. the rain lifted
باران ایستاد.
37. the rain made me sopping wet
باران مرا خیس آب کرد.
38. the rain refreshed parched plants
باران گیاهان تشنه را تروتازه کرد.
39. the rain revived the drooping plants
باران به گیاهان پژمرده جان تازه بخشید.
40. the rain ruined my hat
باران کلاه مرا خراب کرد.
41. the rain settled the dust
باران گرد و خاک را فرونشاند.
42. the rain turned into snow
باران به برف تبدیل شد.
43. the rain upset our plans
باران نقشه های مارا به هم زد.
44. the rain was coming down steady
باران مداوما می بارید.
45. the rain whipped her face
باد بر چهره ی او تازیانه می نواخت.
46. this rain is not going to let up!
این باران قطع شدنی نیست !
47. to rain praises on someone
کسی را غرق تحسین کردن
48. come rain or (come) shine
چه باران بیاید چه آفتابی باشد،هر طور که شده
49. a driving rain
باد و باران،باران شدید
50. a gentle rain dropped
باران ملایمی می بارید.
51. a heavy rain
باران سنگین
52. a heavy rain began to fall
باران سختی شروع به ریزش کرد.
53. a teeming rain
باران سیل آسا
54. a timely rain saved the starving village
باران به موقع روستای گرسنگی زده را نجات داد.
55. apt to rain
احتمال باریدن
56. drops of rain were landing on my head
قطره های باران بر سرم می ریخت.
57. failing some rain soon, the crops will be ruined
اگر بزودی باران نیاید محصول از بین خواهد رفت.
58. in tehran, rain is not seasonable in july
در تهران باران در ماه ژوئیه عادی نیست.
59. it may rain
شاید باران بیاید.
60. it might rain
باران محتمل است.
61. lack of rain
کمبود باران
62. suddenly, the rain turned into a deluge
ناگهان باران به رگبار شدید تبدیل شد.
63. the cold rain was spitting off and on
باران سرد گهگاه نم نم می بارید.
64. to associate rain with grief
باران را با حزن تداعی کردن
65. a right smart rain
یک باران درست و حسابی
66. all night the rain spattered on the hut's roof
تمام شب باران بر بام کلبه می بارید.
67. cloudy skies augur rain
آسمان ابری نشان باران است.
68. dark clouds denote rain
ابرهای سیاه نشانگر باران است.
69. dark clouds mean rain
ابر سیاه نشانه ی باران است.
70. it continued to rain
باران ادامه داشت.