railroad

/ˈreɪlroʊd//ˈreɪlrəʊd/

معنی: راه اهن، با راهاهن فرستادن یا سفر کردن، پاپوش درست کردن
معانی دیگر: (آمریکا- عامیانه) با شتاب تصویب کردن ( و اجازه ی بحث و مداقه ندادن)، با شتاب انجام دادن، چپاندن، عجولانه کردن یا به عمل آوردن، راه آهن، خط آهن، راه آهن و مخلفات آن (واگن ها و ایستگاه ها وغیره)، ترن، قطار، شرکت یا اداره ی راه آهن، با قطار حمل کردن، (آمریکا- عامیانه) ناحق به زندان فرستادن، (به اتهام دروغین و یا محاکمه ی عجولانه) محکوم کردن، سرهم بندی کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a road of parallel steel rails upon which railway cars travel.

(2) تعریف: the entire stock of trains, tracks, manpower, and equipment that constitute a rail transportation system.
مشابه: rail
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: railroads, railroading, railroaded
(1) تعریف: (informal) to press or force through without due consideration.

- They railroaded the resolution through the meeting.
[ترجمه گوگل] آنها این قطعنامه را از طریق جلسه مطرح کردند
[ترجمه ترگمان] آن ها قطعنامه را از طریق جلسه مطرح کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: (informal) to accuse or convict (someone) unjustly, esp. with inadequate evidence.

(3) تعریف: to transport on a railroad.

جمله های نمونه

1. railroad officials
کارمندان راه آهن

2. a railroad junction
تقاطع راه آهن

3. our railroad piggybacks trailers, tractors, etc.
راه آهن ما تریلر و تراکتور و غیره را حمل می کند.

4. the railroad runs past the house
راه آهن از جلو خانه رد می شود.

5. to railroad a bill through congress
با شتاب لایحه ای را از کنگره ی آمریکا گذراندن

6. the main line of the railroad
خط اصلی راه آهن

7. The supplies were sent on the railroad.
[ترجمه گوگل]تدارکات از طریق راه آهن ارسال شد
[ترجمه ترگمان]آذوقه را برای خط آهن فرستادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A new railroad is under construction.
[ترجمه گوگل]راه آهن جدید در دست ساخت است
[ترجمه ترگمان]یک راه آهن جدید در زیر ساختمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They will railroad these goods to Shanghai.
[ترجمه گوگل]آنها این کالاها را با راه آهن به شانگهای خواهند فرستاد
[ترجمه ترگمان]آن ها این کالاها را به شانگهای خواهند برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The railroad slopes up slightly at this point.
[ترجمه گوگل]در این نقطه راه آهن کمی شیب دارد
[ترجمه ترگمان]در این لحظه، دامنه های راه آهن اندکی بالا رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The railroad has been piggybacking for quite a number of years.
[ترجمه گوگل]راه‌آهن سال‌هاست که در حال راه‌اندازی بوده است
[ترجمه ترگمان]راه آهن چندین سال است که راه آهن از آن بیرون کشیده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The trail follows a disused railroad line along the edge of the valley.
[ترجمه گوگل]این مسیر یک خط راه آهن بلااستفاده را در امتداد لبه دره دنبال می کند
[ترجمه ترگمان]دنبال رد یه خط آهن متروکه تو حاشیه دره بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The railroad runs extra trains to Beidaihe Beach during summer vacations.
[ترجمه گوگل]راه آهن قطارهای اضافی را در طول تعطیلات تابستانی به ساحل بیدایه می رساند
[ترجمه ترگمان]این خط آهن قطارهای بیشتری را در طول تعطیلات تابستان به ساحل Beidaihe منتقل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The engineers carried the railroad across the desert.
[ترجمه گوگل]مهندسان راه آهن را از صحرا عبور دادند
[ترجمه ترگمان]مهندسان راه آهن را از صحرا بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They ran a railroad into the forest region.
[ترجمه گوگل]آنها یک راه آهن را به منطقه جنگلی هدایت کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها راه آهن را به منطقه جنگل هدایت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The railroad yard was a desert now.
[ترجمه گوگل]حیاط راه آهن حالا بیابان بود
[ترجمه ترگمان]حیاط راه آهن دیگر صحرا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The railroad was blocked by a landslide.
[ترجمه گوگل]راه آهن بر اثر رانش زمین مسدود شد
[ترجمه ترگمان]راه اهن توسط یک landslide مسدود شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The railroad workers have asked for a wage increase.
[ترجمه گوگل]کارگران راه آهن خواستار افزایش دستمزد شدند
[ترجمه ترگمان]کارگران راه آهن خواستار افزایش دست مزد شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. My brother is working on the railroad.
[ترجمه گوگل]برادرم در راه آهن کار می کند
[ترجمه ترگمان] برادرم داره روی راه آهن کار می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

راه اهن (اسم)
road, railway, railroad

با راهاهن فرستادن یا سفر کردن (فعل)
railroad

پاپوش درست کردن (فعل)
railroad

تخصصی

[عمران و معماری] راه آهن - خط آهن

انگلیسی به انگلیسی

• path for a train made of parallel metal tracks
transport via locomotive, convey by train
a railroad is the same as a railway; used in american english.

پیشنهاد کاربران

چرا railroad به صورت استعاری یعنی �مجبور کردن کسی یا وادار کردن بدون فرصت مخالفت�.
- - -
1️⃣ ریشه استعاری
railroad به صورت اسم یعنی خط آهن: یک مسیر مستقیم و محدود که قطار فقط در همان مسیر حرکت می کند.
...
[مشاهده متن کامل]

وقتی از این تصویر استفاده می کنیم، یعنی کسی بدون امکان تغییر مسیر یا انتخاب، به زور در مسیری مشخص حرکت داده می شود.
از همین تصویر، استعاره ی �فرد را مثل قطار روی خط آهن هل دادن� ساخته شد.
- - -
2️⃣ مثال توضیحی
قطار روی ریل نمی تواند از مسیرش خارج شود؛ مجبور است ادامه دهد.
وقتی می گوییم someone was railroaded into doing something، یعنی تحت فشار قرار گرفت و گزینه ای جز انجام آن کار نداشت، مثل قطار روی ریل.
- - -
3️⃣ مثال ها
1. The committee railroaded him into accepting the proposal.
– کمیته او را مجبور کرد پیشنهاد را قبول کند ( هیچ راه فراری نداشت ) .
2. I felt railroaded by the contract terms.
– حس کردم که قرارداد مرا وادار کرده و هیچ انتخابی نداشتم.
- - -
به طور خلاصه: تصویر استعاری از مسیر قطار روی ریل مستقیم باعث شده �railroad� به معنی �مجبور کردن کسی بدون اختیار� استفاده شود.
کلمه railroad چند معنی و کاربرد مختلف دارد، هم اسم و هم فعل، و چند عبارت رایج هم با آن ساخته می شود. می نویسم همراه با مثال و ترجمه:
- - -
1️⃣ Railroad به عنوان اسم
معنی: خط آهن، راه آهن
جملات نمونه:
1. The train travels across the country on the railroad. – قطار در سراسر کشور روی راه آهن حرکت می کند.
2. He works for the railroad as an engineer. – او به عنوان مهندس برای راه آهن کار می کند.
- - -
2️⃣ Railroad به عنوان فعل ( عامیانه )
معنی: مجبور کردن کسی به انجام کاری سریع و بدون اعتراض، تحت فشار قرار دادن
جملات نمونه:
1. They tried to railroad me into signing the contract. – آنها سعی کردند مرا مجبور کنند قرارداد را امضا کنم.
2. He felt railroaded by the committee's decision. – او احساس کرد که توسط تصمیم کمیته تحت فشار قرار گرفته است.
- - -
3️⃣ عبارات رایج با Railroad
1. railroad strike
– اعتصاب کارکنان راه آهن
The railroad strike caused major delays across the state.
– اعتصاب کارکنان راه آهن باعث تأخیرهای بزرگی در سراسر ایالت شد.
2. railroad car / railroad carriage
– واگن راه آهن
We traveled in a luxurious railroad car.
– ما در یک واگن راه آهن لوکس سفر کردیم.
3. railroad tycoon
– سرمایه دار یا مالک بزرگ راه آهن
He became a railroad tycoon in the 19th century.
– او در قرن نوزدهم یک سرمایه دار بزرگ راه آهن شد.
4. railroaded into something ( فعل )
– مجبور یا وادار شدن به کاری
She was railroaded into taking the blame for the mistake. – او مجبور شد تقصیر اشتباه را قبول کند.
Chatgpt

راه آهن ( یک مسیر حمل و نقل که از دو ردیف ریل موازی تشکیل شده و برای حرکت قطارها استفاده می شود. ) اسم
"The railroad connects the two cities. "
خط آهن ( خطی از مسیر برای رفت و آمد قطارها. ) اسم
...
[مشاهده متن کامل]

" Travelling over railroad feels too nostalgic "
مسیر مشخص و محدود ( در مفهوم استعاری، محدود کردن یا هدایت کسی یا چیزی به یک مسیر از پیش تعیین شده ) فعل
"His work as to follow a series of complex instructions but never to railroad people into specific opinions"
سوق دادن سریع و ناعادلانه ( فرایندی که در آن کسی مجبور می شود سریع و بدون فرصت کافی برای فکر کردن یا مخالفت، تصمیمی بگیرد یا کاری را انجام دهد. ) فعل
"She tried to railroad him by pressuring to pay the cost on time.

1. راه اهن . قطار 2. خط اهن 3. شرکت راه اهن // 1. ( کالا و غیره ) با قطار حمل کردن 2. ( در جایی ) راه اهن کشیدن 3. ( طرح. لایحه و غیره ) با عجله به تصویب رساندن 4. کسی را با عجله محکوم کردن 5. کسی را با عجله با کاری واداشتن
آدم و به زور در شرایط خاص قرار دادن
مثلا مالیات و افزایش بدن و دیگه جای بحث و اعتراضی نذارن . یا مثلا یه نفر و بدون اطلاع شما جای رییس هیئت مدیره انتخاب کنن و مجبورتون کنن همون و بپذیرید .
راه آهن
مثال: The railroad connects the two cities.
راه آهن دو شهر را به هم متصل می کند.
به نا حق متهم کردن
راه اهن